مَبهوتْ³¹⁵
بالاخره منم یه روزی میام پیشت، میگم بشین برات تعریف کنم چیگذشت و چیکشیدم؛ همه رو خودت دیدی، ولی بذار با زبونِ خودم برات بگم تا یکم دلم سبک شه ..