📍متن سخنرانی5⃣ پسر ایشان تعریف می کرد، کسانی که برای التماس دعا می آمدند خدمت پدرم، دیگر مصیبتی بود برای ما، مثلا اگر یک نفر می آمد و میگفت برای بچه ام التماس دعا داریم. پدر اول همان جا دعا می کردند و بعد در نوبت هایی جویای حال آن بیمار می شدند، غم و نگرانی برای دیگران باعث می شد گاهی قلب پدرم به درد بیاید! این ها نشان می دهد در پشت پرده خبرهایی بوده و ایشان با دعا دیگران را رشد می داده اند! می گوید یکبار جوجه ماشینی گرفته بودیم تا در حیاط خانه بزرگش کنیم، آقای بهجت روزی چند بار می پرسید به این جوجه آب دادید؟ تا هوا کمی سرد می شد می گفت این جوجه شاید سردش باشد بیاریدش داخل! آقازاده ی آقای بهجت می گوید دیدیم این جوجه مایه نگرانی ایشان است جوجه را دادیم به کسی دیگر. جالب است آدمی که اصلا حرف نمی زد، و خیلی کم با دیگران هم صحبت می شد روزی سه بار آمار جوجه را از پسرش می گرفت! یا یکی از شاگردان ایشان نقل می کردند یک روز به دلیل بیماری سر درس نرفتم، از طرفی هم مهمان قرار بود بیاید و هیچ پولی برای خرید نداشتم و کم کم داشتم شرمنده خانواده ام می شدم که یک نفر از طرف مرحوم بهجت آمد و مقداری پول به من داد و گفت این را آقای بهجت داده و گفته با بخشی از آن برنج بگیرید و با بخشی هم گوشت! این سیره اجتماعی آقای بهجت بود، اینها یعنی دینداری! باید هر کس به خودش مراجعه کند و ببیند که با این اوصاف چقدر متدین است؟! (خداوند توفیق بدهد در آینده بحث را ادامه خواهیم داد) 🔺پایان جلسه بیست و یکم|بخش تسخیر 🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران ✅@matinchamran