لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
من اومدم بگم فقط که
یه جوری شرمندم ازت که
چیزی برا گفتن ندارم
ردم کنی تمومه کارم
فقط بذار به حال زارم
یکم ببارم

میبینی بی تو کم آوردم
هر جا پیشم تو بودی بردم
تو این شلوغی ها خودم رو به تو سپردم

کاشکی کمک کنی که نیمه جونم
کاش همیشه به یاد تو بمونم
کاشی یه نماز پشت سرت بخونم

حال دلم رسید به جایی
که انگاری میاد صدایی

صدای فاطمه است که داره
کنار مشک پاره پاره
رو زخم صورت ابوالفضل
با گریه هاش مرهم میزاره
چه بی قراره

فاطمه زخماشو میبنده
دشمن به گریه هاش میخنده
تیکه های تنش بمیرم به مویی بنده

حالا یکی عمود به دست رسیده
یکی میگه که دستاشو بریده
حرمله باز کمونش رو کشیده
@matnmadahi1203