: سرخیابون،جلوی مسجدشفیعی غلغله بود. جماعت دورعدّه ای حلقه زده بودند وسر وصدای چند نفر ازوسط جمع هرعابری رابه سوی خودمی کشاند. _همه آزادندحرف بزنند وزندگی کنند.حق حیات مال همه س. _ازحق حیات دم نزن،مگ اون بیچاره هایی که توی کردستان باگلولهٔ شماخلقی هابه خاک وخون کشیده شدن،حق حیات نداشتن؟جرم اونافقط این... _کردستان!؟ اسم کردستان که به گوش محمود رسید یکّه خورد. همان جا ایستا...