✅ شرح عادیات 🔸 پرده سوم: دانه‌های گندیده عجب نمازی شد نماز امروز همه بی‌خبر از میدان و نبرد و مضطرب نتیجه آن بودند حال با این نماز گیج‌تر هم شدند پیامبر پنج قسم خورد که چه حرف مهمی را بزند؟ این چه حرفی است که خدا برای گفتن آن این‌همه قسم یاد می‌کند؟ آن هم قسم‌های عجیب و غریبی مثل این‌ها پیامبر آیه ششم را خواند سرهای بلند شده و چشم‌های گرد شده از تعجب، رو به پایین افتاد و عرق شرم بر پیشانی‌ها نشست یعنی اینقدر برای خدا مهم است؟؟؟ إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ قسم به عظمت مجاهدان در راه حق که انسان هیچ میل و رغبتی به "ربّ" خودش ندارد هیچ شوقی، هیچ اراده‌ای برای حرکت به سمت او در وجود آدمی نیست باید هم شرمنده می‌شدند ربّ بزرگ و مهربان هستی اینطور گِله‌مند باشد آدم از خجالت نمیرد؟؟؟ دوست داشتند زمین دهن باز کند و آنها را ببلعد معنای بی‌میلی به ربّ و ربوبیت را خوب می‌دانستند همه یادشان آمد روزی که در میدان شهر جمع شده بودند پیامبر دانه سیبی را در دست گرفت و به همه نشان داد و فرمود: این دانه، استعداد قد کشیدن و تبدیل شدن به هزاران سیب را دارد البته اگر در مسیری که طبیعت برای رشد او تعیین کرده قرار بگیرد، اگر زیر خاک برود و جوانه بزند قد بکشد و درختی تنومند شود اما اگر خیره سری کرد و روی زمین ماند تا از آفتاب و باد، لذت ببرد با همین‌ها که بنا بود او را رشد دهند می‌گندد و تلف می‌شود این یعنی ربوبیت هستی مَثل شما هم مَثل همین دانه است اگر در مسیر عبودیت قرار گرفتید قد می‌کشید تا آنجا که سرتان به سقف آسمان دنیا می‌خورد نه، تا آنجا که جبرائیل هم قدش به شما نمی‌رسد نه، نه، تا قد خودِخدا بلند خواهید شد و به بزرگی او بزرگ ... اما اگر به این مسیر عبودیت بی‌میل شدید و پشت کردید خشک خواهید شد و گندیدن در انتظار شماست اولین نمازی بود که همه دوست داشتند زودتر تمام شود تا هم از سایه سنگین شرمندگی خلاص شوند و هم دور پیامبر حلقه بزنند و هزاران سوال بی‌جواب را بپرسند اما ظاهرا داستان این نماز تمام شدنی نیست آیات بعدی همه را میخکوب کرد ... ✅ رسانه مدرسه‌دانشجویی قرآن‌و‌عترت‌ع استان زنجان @md_qoran