شهید حسن رجاییفر:
ما تو سوریه بودیم یکی از روستاهای نزدیک حلب رو گرفته بودن، ما هفت-هشت نفر با هم ایستاده بودیم که به ما دستور دادن بریم روستا رو پاکسازی کنیم... مسوول ما به دو نفرمون گفت که برن پشت این دیوار رو هم پاکسازی کنن. بچهها رفتن و کمی بعد برگشتن. تا رسیدن به ما، بی حال شدن و افتادن و بیهوش شدن.اینها رو فرستادن بیمارستان. ما هم رفتیم ببینیم که پشت دیوار که خبره؟ باورمون نمیشد. از دیوار تعداد زیادی سر بریده بچههای کوچولو رو آویزون کرده بودن. حال ما هم بد شده بود. میخواستیم این سرهای بریده رو از دیوار بیاریم پایین نمیتونستیم... (حواله عاشقی، صص۴١-۴٠)
☫#بسیج_کارکنان_دانشگاه_علامه_طباطبایی☫
☫
@me_atu☫