هیچ یک از موارد یاد شده عملی نمی شد. نامه ی شهید نواب صفوی به دکتر مصدق(6) شهید قبل از کودتای 28 مرداد 1332، در نامه ای به دکتر مصدق او را از سقوط دولت با خبر و به وی جهت اجرای احکام الهی هشدار می دهد. «هو العزیز آقای دکتر محمد مصدق نخست وزیر پس از سلام، شما و مملکت در سخت ترین سراشیب سقوط قرار گرفته اید. چنانچه احساس کرده و معتقد شده باشید که نجاتبخش شما مملکت، اجرای برنامه ی مقدس پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله می باشد و پس از تمام جریانات گذشته آماده ی اجرای احکام مقدس اسلام باشید، قول می دهم که شما و مملکت را به یاری خدای توانا و به برکت اجرای احکام و تعالیم عالیه ی اسلام از هر بدبختی و سقوط و فسادی حفظ نموده، به منتهای عزت و سعادت معنوی و اقتصادی برسانم.» 8 شوال المکرم ه.ق 1372 30 خرداد ماه ه.ق 1332 شهید از زبان همسرش خانم «نیرالسادات احتشام رضوی» چنین می گوید: «... خدا رحمت کند، مادرش می فرمود: نواب یک استعداد خاصی داشت... این قدر استعدادش فوق العاده بود که سالی دو کلاس می خواند. بعد از این که دوران ابتدایی تمام می شود در دبیرستان صنعتی «ایران – آلمان» شروع به درس خواندن می کند... و در همان دوران تحصیل به نفع اسلام و علیه پهلوی مبارزه می کند. او یک حالت مبارزه و یک روح با شهامتی داشت که عجیب بود. در همان زمان، مجلس قانونی را تصویب می کند که نواب مخالفت می کند و 1500 و 1600 نفر از دانش آموزان را جمع می کند و تظاهراتی را جلوی مجلس راه می اندازد که رژیم را وا می دارد تا درخواست فوق را بپذیرد. اما نواب و همراهانش پذیرش زبانی را کافی ندانسته، درخواست پذیرش مکتوب موضوع را می کنند. لکن عوامل رژیم به جای پاسخ مثبت اقدام به تیراندازی می کنند که در نتیجه یک نفر به شهادت می رسد... بعد از این که دیپلم می گیرد به آبادان می رود وارد شرکت نفت می شود. آن جا که کار می کنند یکی از متخصصین انگلیسی به یکی از کارگرها سیلی می زند. آقای نواب بسیار برانگیخته می شود و می گوید: وای بر شما که یک کارگر ایرانی را یک انگلیسی بزند و همه سکوت کنند، در حالی که آنان در کشور ما هستند و از منافع ما استفاده می کنند، و یک عده کارگر را علیه آنان جمع می کند. آن متخصص انگلیسی می آید و عذر خواهی می کند، ولی شهید نواب می گوید، نه خیر باید قصاص بشود، که این امر منجر به شورش می گردد. آن گاه تصمیم می گیرند نواب را از بین ببرند که دوستان نواب او را مخفیانه از بصره به عراق می فرستند. نامه ی شهید به فرزند خویش شهید در فروردین 1334، خطاب به فرزندش مهدی، این نامه را می نویسد: «فرزندم مهدی عزیز: صفحه ی دلت باید آیینه ای باشد که حقایق قرآنی در آن منعکس گردیده و از آن به قلوب دیگران رسیده، محیط شما و اجتماع دور و نزدیک شما را منور کند. این قرآن و آن صفحه ی دل پاک شما. سلامی برای همیشه از دلم برایت، و محبت خدا و محمد و آلش همیشه در دلت.» پی نوشتها: 1- سوره ی آل عمران، آیه ی 169. 2- مجله ی پانزده خرداد، شماره ی 5 و 6، ص 7. 3- گذشته چراغ راه آینده است، ص 570. 4- مسایل سیاسی – اقتصادی نفت ایران، دکتر ایرج ذوقی، فصل ششم، ص 261. 5- مجله ی پانزده خرداد، شماره ی 3، سال 1370، ص 36. 6- مجله ی پانزده خرداد 1373، شماره ی 17، ص 128. کتابهایی که درباره فداییان اسلام توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده: فداییان اسلام به روایت تصویر رهبری به نام نواب نواب اسطوره مهر نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران یادواره شهید نواب صفوی خاطرات احتشام رضوی خاطرات محمدمهدی عبدخدایی : مروری بر تاریخچه فدائیان اسلام جمعیت فدائیان اسلام روزنامه نبردملت جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران رسائل سیاسی- اسلامی دوره پهلوی – جلد اول خاطرات شهید سید محمد واحدی بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران جمعیت فداییان اسلام به روایت اسناد روزنامه صدای سمنان مقالات مرتبط: کتابشناسی شهیدان فدائیان اسلام شهید نواب صفوی و فداییان اسلام گروهها در بایگانی سفید - گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین روح الله حسینیان گزیده ای از کتاب یادواره شهید نواب صفوی اسنادی درباره احمد کسروی نواب نوشت ... خاطراتی از نواب و فداییان اسلام @me_atu