🌱 ۹۹ 🌱 ✅ بسم الله الرحمن الرحیم ✅ مروارید اشک وقتی چهره ی معصوم ودوست داشتنی دختربچه ام رادیدم که جلوی تلویزیون مدام اشک هایی چون مروارید روی گونه هایش مثل باران بهاری می بارید. اشک هایم یکی پس از دیگری از گونه هایم سر می خوردند. وپیراهنم را خیس میکردند.علتش را می دانستم قرار بودبه پابوس امام رضا برویم ودخترم روز شماری میکرد تاروز موعودفرا رسدکه یک روز صبح باخبر می شود که کرونای منحوس وارد شهرمان شده ومردم شهرمان را یکی پس از دیگری اسیرخود می کند.خیلی ناراحت می شود وچند روز بعد که باخبر میشودحرم امام رضاع را به علت این ویروس بسته اند انگار بغض عالم در گلوی دخترچهارساله ام لنگر می اندازد. وبه هیچ طریقی بغضش ته نشین نمی شود.درشب قدر که همه قرآن به سر در منزل نشسته بودیم ناگهان تلویزیون حرم امام رضاع را به تماشا گذاشته بود.بغضش ترکید ومدام بابغض گلویش زمزمه میکرد که دلم برای امام رضا تنگ شده است. واقعا به این حس وحال دخترم با اشک وبغض هایش غبطه خوردم. یعنی ما آدما به اندازه بغض یک دختر چهار ساله عاشق اماممان هستیم . ✍ حیدری 🗓 بهار ۹۹ ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc