✅ به نام خداوند راء؛ چه رؤوفش باشد، چه روح‌الله ✅ وداع با بدن مطهر روبروی ضریح نشستم و نوشتم: امروز، اینجا، این لحظه، باید گفت مرغ دل یک بام دارد دو هوا؛ لحظه‌ای در حرم امام رضا، لحظه‌ای در حرم روح‌الله. هنوز بدن مطهر ماه رمضان گرم است. بعد از طلوع آفتاب، نمازش را هم می‌خوانند. اما قبل از آن خواستم وداعی بکنم؛ از جنس نوشتن. پایان عجیبی داشت امسال. غروب ماه رمضان با غروب ماه ما، امام امت عجین شد. عجین شدن از دست دادن دو نعمت؛ یکی از جنس زمان؛ دیگری انسان. سی سالی می‌شود که جای علمدار انقلاب را عکس و خاطراتش پر کرده است. هرچند عده‌ای ناکس می‌خواهند در غیاب علمدار، علمداری کنند؛ اما چه باک! تا زمانیکه علمدار امام، علمدار است. به خود آمدم. دیدم سی روز گذشت، چنانکه سی سال گذشت؛ و من نتوانستم بگذرم! بگذرم و بردارم! همیشه گذشتم و ماندم؛ برنداشتم، توشه‌ای، آذوقه و اندوخته‌ای. در چه ماندم؟! در این ماندم که امروزم، امشبم، امسالم بهتر خواهد شد. بله در این امروز و فردا کردن‌ها ماندم. اما در آخر، حرف و سخن، دعا و ثنا، رجا و تمنا این است؛ آقا جان، لطفی نگاهی عنایتی که دیگر جا نمانم؛ از ماه رمضان باشد یا ماه امت. آقاجان می‌گویند روز مزد است امروز؛ اما من کاری نکرده‌ام تا مزد بخواهم؛ لیکن می‌شود عیدی من را نماندن در ماندن قرار دهی؟! ممنونت می‌شوم. صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا ✍ مرتضی رشیدی احمدآبادی 🗓 اول شوال 1440 مصادف با 15/3/98 ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc