✍چگونه یک نویسنده مسلمان خوب باشیم! قسمت دوم 📚علم بدون معرفت نه! 📖اما همه ی آنچه نیاز است فقط علم و مهارت نیست. معرفت بعد دیگری است که باید در یک نویسنده وجود داشته باشد. معرفت به چه؟ به همه ی باورها، مفاهیم و معارفی که قرار است آنها را به دنیا نشان دهد. معرفت احساس نیست بلکه دانش است. دانشی که از سر باور و درک عمیق مفاهیم به دست می آید. مثلا اگر می خواهید اثری بنویسید که در آن نگاهی تازه به قرآن را به دیگران نشان دهید، پیش از آن باید خودتان در قرآن عمیق شده و درکش کرده باشید و الا کارتان می شود شعار دادنی که مخاطب را به جای جذب کردن پس می زند. درست مثل اکثر کارهایی که تا الان ساخته و پرداخته شده است. 📌امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه قرآن که می فرماید(تنها بندگان دانشمند از خدای خود می ترسند فاطر آیه 28) فرمودند: مقصود از دانشمند کسی است که عمل و رفتارش، گفتارش را تصدیق کند و قول و عملش هماهنگ باشد و هر کس چنین نباشد دانشمند نیست.(اصول کافی جلد اول ص 75) 📝 پس معرفت چیزی نیست که با صرف خواندن و حفظ کردن به دست بیاید. معرفت در واقع عمل است. بین دانستن و عمل کردن فاصله زیادی است. یک نفر ممکن است سالها در حوزه درس بخواند اما هیچ تغییری در شخصیتش حاصل نشود. در واقع فقط دانستن آدم را تبدیل به عالم بی عمل می کند. عمل کردن است که باعث می شود در راه رشد قرار گرفته و به معرفت دست پیدا کنی. یکی چندسال در حوزه درس می خواند و دیگری چندسال در دانشگاه. تا اینجا فرقی بین این دو جز در نوع درس هایی که خوانده اند نیست. بنابراین کسی که در حوزه درس خوانده اگر علمش به معرفت، باور و عمل تبدیل نشود فرقی با کسی که دانشگاه رفته ندارد. در عین حال کسی که به دانشگاه رفته اگر علمش به درجه معرفت و عمل برسد می تواند از فرد حوزه رفته هم جلو بیافتد. بماند که برخی حتی در درجه کسب دانش هم ضعیفند یعنی علم کافی کسب نکرده اند چه برسد به معرفت. 📌علی علیه السلام در روایتی می فرمایند: در علمی که درک نباشد خیری نیست همانا در خواندنی که تفکر نباشد خیری نیست و در خداپرستی که فهم و درک نباشد خیری نیست و در عبادتی که پرهیزگاری نباشد خیری نیست. (اصول کافی جلد اول ص 75) 📚 در ادبیات هم همین است. اگر کسی هزاران کتاب در مورد نویسندگی بخواند یا هزاران رمان را ورق بزند نویسنده می شود؟ نه صرف خواندن نیست که کسی را نویسنده می کند بلکه تمرین کردن و نوشتن نیز کنار خواندن نیاز است. در عین حال یک نویسنده باید عالم باشد، باید خیلی چیزها بداند و بخواند و یاد بگیرد چرا که قرار است دنیاهای متعددی را برای بیان داستان هایش خلق کند. قرار است پزشک و معلم و قصاب شود. قرار است عالم و شاعر و مداح شود. نویسنده قرار است تعداد زیادی آدم با موقعیت اجتماعی،سواد، دانش، جایگاه و غیره گوناگون را زندگی و تصویر کند. او قرار است همه کس باشد و همه ی این موقعیت ها را زندگی کند و اثری ارزشمند و باورپذیر خلق کند. اما همانطور که اشاره کردیم ورای همه ی اینها به معرفت نیاز دارد تا باورها،ارزش ها، اعتقادات را از درون قلبش، از بند بند وجودش روی کاغذ بیاورد. اگر غیر از این باشد اثری شعاری و گل درشت خواهد نوشت. در تمام شاخه های هنری همین است. ⁉️فرق شهید آوینی با دیگران در چیست؟ چطور طرز نگاه شهید آوینی با دیگران متفاوت می شود؟ آیا فقط بخاطر داشتن مهارت و علم است؟ مسلما نه. آنچه می بینیم حاصل درهم آمیختن علم و مهارت با معرفت است. این می شود هنر اسلامی چرا که از دل یک مسلمان مومن که به معارفی دست پیدا کرده است بیرون آمده است. به ابراهیم حاتمی کیا نگاه کنید. فکر می کنید چرا آثاری که در مورد دفاع مقدس می سازد انقدر اثرگذار و خاص می شود؟ چون دفاع مقدس را به خوبی لمس، تجربه و درک کرده است. او نسبت به دفاع مقدس و آدم هایش یک نوع معرفت پیدا کرده و چون از سر شناخت است که آثارش را می سازد، نتیجه کارش هم با دیگران متفاوت میشود. 💬 دقت کرده اید بعضی آدم ها وقتی حرف می زنند چون آنچه می گویند از دلشان است و به عمقش رسیده اند چطور به دل می نشیند و بعضی آدم ها هر چه می گویند تاثیرگذار نیست؟ تفاوتش در همین معرفت داشتن است. حتی وقتی کسی در مسائل دنیوی و معمولی تجربه ای را که خودش لمس کرده بیان می کند پذیرفتنی تر است تا وقتی کسی مسائل انتزاعی را عنوان می کند چه برسد وقتی پای معارف عمیق و اندیشه و ایمان در میان باشد. @media_arma