⭕️داستان دانشگاه بی دانش 💢توی تاکسی چشم راننده که به بیلبورد تبلیغاتی دانشگاه آزاد خورد یهو گفت اینم وضعیت خراب دانشگاه . خیلی سختم شد. گفتم اتفاقا دانشگاه آزاد اسلامی اراک یکی از دانشگاه های معتبره. با لبخندی گفت پس چرا مثل اون سبزی کاری حسن تبلیغات کرده و اشاره کرد به بیلبورد تبلیغات سبزی کاری کنار میدون. با قیافه حق به جانب ادامه داد الان دیگه عصر تبلیغات مدرن و جذاب هست و موبایل هوشمند ش رو از جیبش در آورد و با لبخند غروری بهم نشون داد. داشتم فکر میکردم اگه بگم من که فارغ التحصیل همین دانشگاه هستم اتفاقا مشاور تبلیغاتی و مشاور رسانه ای چند تا از بزرگترین برندهای کشور بوده و هستم و برخی از همین تبلیغات جذاب و کمپین تبلیغاتی رو طراحی و تولید محتوا ش رو اجرایی کردم باور می‌کنه یا نه... یا اینکه بگم تو همین دانشگاه آزاد واحد اراک داریم اساتید متخصص ی رو که در مورد شیوه های جذب دانشجو پژوهش کردن و کتاب هم نوشتن بهم نمیگه پس چرا از این ظرفیت دانشگاهی استفاده نمیشه... خواستم به رییس دانشگاه زنگ بزنم دیدم به خودم هم بر می خورد اگه بهم بگن توی عرصه عمل چرا کمترین شباهت رو به یه پژوهشگر و تحصیل کرده دانشگاهی دارم و یاد درصد انتقاد پذیری مدیران افتادم... یادم اومد سال ۹۶ نامه نوشتم و پیشنهاد دادم دانشگاه با محوریت معرفی دانشگاه و جذب دانشجو ، جشنواره دانشجویی اونم با روشهای مدرن تبلیغات و اطلاع رسانی برگزار کنه اما دریغ از یک پاسخ و توجه کوچک که حتی شک دارم نامه رو خونده باشن... دیگه به مقصد رسیده بودم که با لبخند تلخی گفتم: شما حساب اساتید ، دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد اراک رو از مدیران اون جدا کن... 👤محمدهادی بیات ✅آرما(آرمان ناتمام) @media_arma