توصیف : 🌱
یک مفهوم
پسری سی و پنج ساله بنظر می آمد ،صدایی
گرم وپخته شبیه گوینده ها داشت ،باقدی
بلند و اندامی ورزیده و یک جمله که به تمام
تنش ملیله دوزی شده بود ،بله یک جمله که
مثل هوا هرروز دم و بازدمش می کرد ،همان
جمله ای که دراین سالها تمامش را ساخته و
پرداخته بود ،همان یک جمله ای که همه
زندگی و کسب و کارش بود ، همان که باآن عشق ورزی به خود را آموخته بود .
امان ،امان از جملات آنگاه که تکرار شوند ،و باوری برای تو را بسازند ،فکری که رسوخ می کند ،احساسی میسازد و یواش یواش رفتاری خلق می کند ،
امان ازجملات آنگاه که تکرار شوند
سعید جمله تاریخی اش را ،اینبار روی در یخچال چسباند
نویسنده: ادمین پرکار🤫
#رسانه_فرهنگی_هنری_طلوع