✍ نه پستفطرت و خسیسم، نه حاضر به زیانکردن
روزی دو بازرگان به حساب معاملههایشان میرسیدند.
در پایان، یکی از آن دو به دیگری گفت:
طبق حسابی که کردیم من یک دینار به تو بدهکار هستم.
بازرگان دیگر گفت:
اشتباه میکنی! تو یکونیم دینار به من بدهکار هستی؟
آن دو بر سر نیم دینار باهم اختلاف پیدا کردند و تا ظهر برای حل آن باهم حرف زدند اما باز هم اختلاف، سر جایش ماند. هر دو بازرگان از دست هم خشمگین شدند و با سروصدا تا غروب آفتاب باهم درگیر بودند.
سرانجام بازرگان اولی خسته شد و گفت:
بسیار خب! تو درست میگویی! یک روز وقت ما بهخاطر نیم دینار به هدر رفت.
سپس یکونیم دینار به بازرگان دوم داد. بازرگان دوم پول را گرفت و بهسمت خانهاش به راه افتاد.
شاگرد بازرگان اولی پشتسر بازرگان دوم دوید و خودش را به او رساند و گفت:
آقا، انعام من چی شد؟
بازرگان، ۱۰ دینار به شاگرد همکارش انعام داد.
وقتی شاگرد برگشت، بازرگان اولی به او گفت:
مگر تو دیوانهای پسر؟! کسی که بهخاطر نیم دینار، یک روز وقت خودش و مرا به هدر داد، چگونه به تو انعام میدهد؟!
شاگرد ۱۰ دینار انعام بازرگان دومی را به اربابش نشان داد.
آن مرد خیلی تعجب کرد و در پی همکارش دوید و وقتی به او رسید با حیرت از او پرسید:
آخر تو که بهخاطر نیم دینار این همه بحث و سروصدا کردی، چگونه به شاگرد من انعام دادی؟!
بازرگان دومی پاسخ داد:
تعجب نکن دوست من، اگر کسی در وقت معامله نیم دینار زیان کند در واقع بهاندازه نیمی از عمرش زیان کرده است چون شرط تجارت و بازرگانی حکم میکند که هیچ مبلغی را نباید نادیده گرفت و همه چیز را باید به حساب آورد.
اما اگر کسی در موقع بخشش و کمک به دیگران گرفتار بیانصافی و مالپرستی شود و از کمککردن خودداری کند نشان داده که پستفطرت و خسیس است.
پس من نه میخواهم بهاندازه نیمی از عمرم زیان کنم و نه حاضرم پستفطرت و خسیس باشم.
#آموزش_پیشرفت_اشتغال
•┈••✾•✨🌺✨•✾••┈
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue