21-زن در خانواده، در محیط خانواده، چه کاره است؟ زن، هوایی است که فضای خانواده را انباشته؛ یعنی همچنان که شما در فضا تنفّس میکنید، اگر هوا نباشد، تنفّس ممکن نیست، زن این جوری است؛ زنِ خانواده به منزلهی تنفّس در این فضا است.
22- اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة،(۱۳) مال اینجا است، مال خانواده است. «ریحانه» یعنی گل، یعنی عطر، بوی خوش؛ همان هوایی که فضا را پُر میکند. «قهرمان» در زبان عربی ــ در «لَیسَت بِقَهرَمَانَة» ــ با قهرمان در زبان فارسی فرق دارد. «قهرمان» یعنی کارگزار، کارگر یا مثلاً فرض کنید سرکارگر؛ زن یک «قهرمانة» نیست. در خانواده، این جور نیست که شما خیال کنید حالا زن گرفتید، کارها را بریزید سر زن؛ نخیر. خودش داوطلبانه یک کاری را میخواهد انجام بدهد، [عیب ندارد؛] خانهی خودش است، دلش میخواهد یک کاری را انجام بدهد، انجام داده؛ اگر نه، هیچ کس حق ندارد ــ مرد یا غیر مرد ــ او را وادار کند.
23-در نقش همسری، زن در درجهی اوّل مظهرِ آرامش است. این کتابهای همسران شهدا را بخوانید، عشق و آرامش آنجا خوب واضح میشود.
24-در مورد مادریِ نقش زن، نقش حقّ حیات است؛ یعنی زن تولیدکنندهی موجوداتی است که از او به وجود میآیند. این [جور] است دیگر. او است که حمل میکند، او است که وضع میکند، او است که تغذیه میکند، او است که نگهداری میکند. جان انسانها در مشت مادرها است؛ مادرها به فرزند حقّ حیات دارند.
25-مادرها مایهی انتقال عناصر هویّت ملّیاند؛ هویّت ملّی یک چیز مهمّی است. یعنی هویّت یک ملّت، شخصیّت یک ملّت در درجهی اوّل به وسیلهی مادرها منتقل میشوند؛ زبان، عادات، آداب، سنّتها، اخلاقهای خوب، عادتهای خوب، اینها همه در درجهی اوّل به وسیلهی مادر منتقل میشود. پدر هم مؤثّر است امّا خیلی کمتر از مادر؛ مادر بیشترین تأثیر را دارد.
26-افشانندهی بذر ایمان در دلها؛ مادرها هستند که فرزند را مؤمن بار میآورند. «ایمان» درس نیست که آدم به یکی درس بدهد یاد بگیرد؛ ایمان یک رویش است، یک رشد معنوی است که بذرافشانی لازم دارد؛ این بذرافشانی به وسیلهی مادر انجام میگیرد و مادر این کار را میکند. اخلاق را همین طور. بنابراین نقش [او] فوقالعاده است.
27-اصلیترین نقش یک زن از نظر اسلام همین نقش خانهداری است منتها مهم این است که خانهداری به معنای خانهنشینی نیست. بعضی اینها را با هم اشتباه میکنند؛ وقتی میگوییم خانهداری، خیال میکنند میگوییم داخل خانه بنشینید، هیچ کار نکنید، هیچ وظیفهای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعّالیّتهای سیاسی نکنید؛ معنای خانهداری این نیست.
28-خانهداری یعنی خانه را داشته باشید؛ در کنار داشتن خانه، هر کار دیگری که از عهدهی شما برمیآید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانهداری است. اگر چنانچه امر، یک جایی دائر شد بین اینکه جان این بچّه حفظ بشود یا آن کار در اداره انجام بگیرد، جان این بچّه مقدّم است؛ در این تردیدی دارید؟ نه، یعنی هیچ زنی در این تردید ندارد که اگر جان بچّه در خطر بیفتد یا آن کار در اداره در خطر بیفتد، جان بچّه مقدّم است. اخلاق بچّه هم همین طور است، ایمان بچّه هم همین طور است، تربیت بچّه هم همین طور است. یعنی همان طور که در مورد جان بچّه تردیدی ندارید، در مورد تربیت [هم همین طور است].
29-در موارد عادی، محورِ وظایفِ زن، خانواده است و واقعاً هم خانواده بدون حضور زن، بدون فعّالیّت زن، بدون احساسِ تکلیفِ زن، امکان ندارد اداره بشود، و اداره نمیشود؛ بدون زن، اداره نمیشود. یک گرههای ریزی گاهی در خانواده هست که جز با سرانگشت ظریفِ زن باز نخواهد شد. مرد هر چه هم قوی باشد و توانا باشد، نمیتواند بعضی از گرهها را باز کند. این گرههای ظریف و گاهی گرههای کور، جز با سرانگشت ظریف زن بازشدنی نیست.
30-حجاب یک ضرورت شریعتی است؛ شریعت است؛ ضرورت شرعی است؛ یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد؛ این را همه باید بدانند. این که حالا خدشه کنند، شبهه کنند که آیا حجاب هست، لازم است، ضروری است، نه، جای خدشه و شبهه ندارد؛ یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود، منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند، اینها را نباید متّهم کرد به بیدینی و ضدّانقلابی.