فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای شیخ مسعود دیانی 🚩 همین. هم آه را به آینه پیوند می‌زدی هم درد می‌کشیدی و لبخند می‌زدی با بهمن آمدی و در اسفند سوختی آتش به جان بهمن و اسفند می‌زدی روحت بزرگ می‌شد و جسمت نحیف‌تر پیمانه‌ای به تلخی سوگند می‌زدی آتشفشان شراره‌ی امّید می‌کشید وقتی قدم کنار دماوند می‌زدی هرجا که آرمان و عدالت غریب بود رزمنده می‌شدی و به اروند می‌زدی در دوره‌ی محافظه‌کاران و ساکتان حرفی که عاشقان بپسندند می‌زدی ای کاش پاکمان کنی و خاکمان کنی هرشب چه حرف‌ها به خداوند می‌زدی "ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم" این فال را چه شاد و چه خرسند می‌زدی ایمان و عشق. دوستی و راستی. همین. می‌گفتی و دومرتبه لبخند می‌زدی @mehdi_jahandar