۲ پسر بزرگم تو یه مقدار ساده تر بود و، من بیشتر حواسم بهش بود که گول زنشو نخوره اونم با سیاست زیادی که داشت موفق شد بره و موهاشو کراتینه کنه بهش گفتم پول الکی خرج کردی و پسرمم عین شمع نگاهش کرد و هیچی‌ نگفت خلاصه گذشت و عروسم باردار شد وقتی فهمیدیم پسره خدارو شکر کردم به ما نظر کرده بود لکه ننگی ننداخت تو دامنمون، نماز شکر خوندم که خدا منو با ی نوه دختر سرافکنده نکرد و بهمون پسر داد تا سربلند شیم، وقتی فهمید که من گفتم خداروشکر بچه دختر نیست و پسره با من قهر کرد بی چشم رو حتی در نظر نگرفت که من چقدر براشون خرج کردم و هواشونو دارم خواستم به پسرم چیزی بگم که گفتم اختیارش دست خودش نیست و شرایطش بدتر میشه بچه که به دنیا آمد به پسر بزرگم گفتم اگر اسمشو بذاریم منوچهر بهت ۵۰ میلیون میدم میخوام اسم بابام زنده بشه بدون اینکه زن خودم یا عروسم بفهمن یواشکی بردمش و اسمشو کردم منوچهر ❌کپی حرام ⛔️