🟢 وصیتی در مورد قاتل وقتی وصیت ها را طبق آنچه تقدیم شد بیان فرمودند در مورد قاتل خود نیز اینگونه سخن فرمود؛ يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ اى فرزندان عبد المطلّب: مبادا پس از من دست به خون مسلمين فرو بريد و بگوييد، امير مؤمنان كشته شد، بدانيد جز كشنده من كسى ديگر نبايد كشته شود. درست بنگريد اگر من از ضربت او مردم، او را تنها يك ضربت بزنيد، و دست و پا و ديگر اعضاى او را مبريد، من از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: «بپرهيزيد از بريدن اعضاى مرده، هر چند سگ ديوانه باشد». 🔷 روضه شب و روز بیست و یکم برويم خانه علي(ع). برويم آنجايي كه همه چيزمان را از آنجا داريم. در علي(ع) امشب در بستر بود. اطراف بستر فرزندانش بودند. حضرت ابتدا رو كرد به پسر بزرگترشان امام حسن(ع) و با او شروع كرد صحبت كردن و وصيت هايي به فرزندش كرد؛ بعد خطاب كرد به همه فرزندانش؛ يعني امام حسن، امام حسين، ابوالفضل؛ همه نشسته اند؛ حتّي دخترها از جمله زينب (س) هم نشسته اند. به آن ها فرمود: بعد از من فتنه ها از هر طرف به سمت شما مي آيد. اينجا شخص خاصي را جدا نكرد؛ همه بچه ها را گفت. يعني يا حسن، يا حسين، يا ابالفضل، يا زينب اين را بدانيد كه فتنه ها از هر طرف به سوي شما مي آيد و منافقين كينه ديرينه خود را از شما طلب مي كنند و مي خواهند انتقام بكشند؛ بر شما باد به صبر! يك وقت ديدند علي(ع) صورتش را كرد سمت حسين(ع) و گفت: در خصوص شما، اي حسين، فتنه ها از هر سو و از هر جانب به سمت تو مي آيد؛ بر شما باد به صبر! تا اينجا باز هم كلّي فرمود؛ امّا در روايت دارد حضرت دو مرتبه رويش را كرد به حسين(ع) و گفت: يا اباعبدالله، اين امّت تو را شهيد مي كنند؛ بر شما باد به تقوا و صبر! وقتي علي (ع) اين جمله را گفت بي هوش شد. چه شد كه علي (ع) بي هوش شد؟ من مي گويم صحنه روز عاشورا نزد علي(ع) تمثّل پيدا كرده بود؛ امّا كدام صحنه از عاشورا؟ صحنه شهادت حسين(ع). آن صحنه چه موقعي بود؟«و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَي صَدْرِه»؛ آن موقعي كه شمر روي سينه حسين(ع) نشسته بود... ولي آن موقع شهادت حاصل نشد؛ مي دانيد شهادت در چه موقعي حاصل شد؟ مي نويسند آن خبيث يك جسارتي كرد؛ حسين(ع) را برگرداند... صورت حسين(ع) به زمين آمد.... در روايت دارد علي(ع) به هوش آمد؛ نگاهي به فرزندانش كرد و شروع كرد اين جملات را گفتن: «اينك رسول خدا آمده است؛ عمويم حمزه آمده است؛ برادرم جعفر آمده است؛ به من مي گويند علي بشتاب! ما منتظر تو هستيم». علي (ع) چهره اش را برگرداند به طرف تمام فرزندانش و گفت شما را به خدا مي سپارم؛«السَّلَامُ عَلَيْكُم يَا مَلَائِكَۀَ اللهِ؛ لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُون». در روايت دارد عرق به چهره علي(عليه السلام) نشست؛ ديدگانش را روي هم گذاشت؛ پاها را به سوي قبله كشيد؛ اين جملات را مي گفت:«أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه وَحْدَهُ... »(۳) ⚫️شعر روضه دور شمع پیکرت،گردیده ام خاکسترت ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت از نفس های بلندت میل رفتن می چکد حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت حیف شد، از آن­همه دلواپسی کودکان کاسه های شیر­ مانده روی دست دخترت کاش می­مردم نمی­دیدم به خاک افتاده است هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد الامان از کاروان دختر بی معجرت می روی اما برای صد هزاران سال بعد میل احسان می نماید غیرت انگشترت اشعار بیشتر فارسی و ترکی اینجا👈 لینک ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.پایگاه نشر معارف اهل بیت لینک ۲.بحارالانوار،ج‏۳۶، ص۳۷۰. ۳.روضه از آيت الله آقا مجتبي تهراني است. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d