🔰تقدیم به لکه لکه کبودی ها، دانه دانه زخم ها، رشته رشته موهای سوخته و قطره قطره اشکهایش:
🥀
بانو رقیه(س)🖤
سه مصرع داشت اما در حقیقت یک غزل بانو
خراباتی است اما در حقیقت او عسل بانو
برای هرچه دختر تا ابد ضرب المثل بانو
علیِ اکبر و عباس را یک ماحصل بانو
گرسنه، تشنه،زخمی،بی رمق، بی سرزبان، دختر
ترادف یافت نامش تا ابد با : «مهربان دختر»
عجب زجری کشید او را، چه بد زجری کشید آن شب
میان خواب بود و با لگد از آن پرید آن شب
خدا میداند اصلا ضربه ها را او ندید آن شب
خرابه نه بیابان بود مقتل، او شهید آن شب
به دندانهای افتاده میان دشت، کُشت اورا
و نامردی پی او بین صحرا گشت ، کُشت اورا
سلام الله تا محشر به بازوی ورم کرده
معاذ الله از تصویر آن روی ورم کرده
خمیده قامت و رنجیست پهلوی ورم کرده
فدای چشم های تار و کم سویِ ورم کرده
ورم کرده است پیکر، حجم موهایش ولی کم شد
شبیه جده یِ سادات ، در کوچه قدش خم شد
عروسک مو ندارد که، دگر ابرو ندارد که
گل سر هست اما سر ، دگر گیسو ندارد که
گل سر شد گل سرخی که اصلا بو ندارد که
بمیرم پای او از زخم ها نیرو ندارد که
خدا میداند این مصرع مرا آخر میاندازد؛
تصور کن کسی در نزد دختر سر بیاندازد
خودش خسته است از دشنام از دشنام از دشنام
امان از کربلا اما، امان از شام داد از شام
نخوردی تا به حالا سنگ از هر سو و از هر بام
صدا میزد پدر دستم، تنم ،بازوم،چشمم،پام
طلاهای مدینه در غروب کربلا گم شد
النگوهاش در آن ازدحام پر بلا گم شد
📝سروده شده در :
سحر جمعه ۴ صفر ۱۴۴۶
♦️محمدعلی رضاپور
@menbaremajazii