🐴الاغ زحمت‌کش در جبهه مدتی از آزادی سوسنگرد می‌گذشت. دشمن با توپ‌خانه و کاتیوشا و خمپاره مرتب شهر را می‌زد. تعدادی از رزمندگان مدافع شهر و خودم مجروح شدیم. در نزدیکی پل منهدم شده شهر یک الاغ ترکش خورد و مجروح شد. بر روی زمین افتاد و زجر می‌کشید. با زبان بی‌زبانی در نگاهش حالت التماس بود. بسیجی جوان به من و برادر سالمی گفت اگر اجازه بدهید یک تیر خلاص بر سرش بزنم تا راحت بشود. 🔹 به او گفتیم: حاضر نیستیم یک تیر خلاص به دشمن بعثی بزنیم چه برسد به این حیوان که جهت جابه‌جایی مهمات شبانه‌روزی در خدمت رزمندگان اسلام بود. 🔹خداوند در سوره والعادیات آن‌ها را مقدس شمرده و به سم پاهایشان قسم یاد کرده. چطور اجازه بدهیم تیر خلاص بزنید؟! این حیوان تسبیح گوی خداست و حالا قطعاً امید به کمک دارد. بعد از نیم‌ساعت جان کندن درحالی‌که اشک از چشمانش جاری بود از دنیا رخت بربست. و ما قدرددان زحماتش بودیم. راوی علیرضا بانپوریموسسه معراج اندیشه پویا http://karkhenoor.ir https://eitaa.com/meraj_andisheh_pouya splus.ir/meraj_andisheh_pouya