سردار علی ناصری تو خاطراتش مینویسه از شناسایی برگشتم. گزارش نوشتم و اومدم سمت اهواز یادم اومد امروز عروسیمه. غروب رسیدم خونه برادرم کلی دعوام کرد. گفت مردم منتظرن، پس کجایی؟
اهوازی ها هم اینطور ازدواج میکردند.
البته بعضی ها امروز می گن سابقه جبهه اهوازی ها قبول نیست. چون شبها می اومدند خونه هاشون...
🤷♂