‌•• شـــخصیت الــــگو🌺 ابراهیم چهره ای ملکوتی و جذابی داشت😎 نگاه به صورت او انسان را جذب می کرد.در مورد ورزش ابراهیم هم که بهتر است حرفی نزنم.اما یادم است در اولین برخورد من با ابراهیم، او مشغول شنا رفتن بود و من شروع به شمارش کردم. یک، دو، سه، بیست، سی، صد، دویست، سیصد.. دیگه خسته شدم.شنا رفتن او مثل این بود که من و شما قدم بزنیم و راه برویم.هیچ کس به قدمهایش افتخار نمی کند ابراهیم در مورد شنا رفتن اینگونه بود. یا والیبال و کشتی و پینگ پنگ و.. در تمام این ورزش ها استاد بود.یادم هست ابراهیم با یک دست تیر اندازی می کرد.یعنی قنداق اسلحه روی کتفش نمی گذاشت یعنی این قدر قوی و مسلط بود که این گونه شلیک می کرد.مطلب بعدی اینکه ابراهیم از آن دسته جوانان خوش صدا بود که خیلی ها عاشق صدایش بودند.بعضی وقت ها به صورت غزل خوانی، اشعاری در مدح اهل بیت می خواند. موقع مداحی هم سنگ تمام می گذاشت.ما در گیلان غرب قاری قرآن داشتیم. بسیاری هم به قواعد وتجوید مسلط بود.اما ابراهیم سوز خاصی در قرائت قرآن داشت. همه عاشق قرآن خواندن ابراهیم بودند.در موقع شوخی و خنده هم بسیار شوخ طبع بود😅 خلاصه اینکه اگر دوساعت هم کنار او می نشستیم احساس خستگی نمی کردیم.نه تنها من که تمام رفقا در مورد او اینگونه بودند همه ابراهیم را به عنوان یک الگو قبول داشتند.فرمانده سپاه وقتی می خواست کاری انجام دهد، دلیل و منطق می آورد تا بقیه نیز او را همراهی کنند.اما ابراهیم برای هیچ کاری لازم نبود دلیل و منطق بیاورد.همین که می گفت: من می خواهم این کار را انجام دهم، به دنبالش می دویدیم. چون او را قبول کرده بودیم از طرفی شخصیت ابراهیم ظرفیت الگو شدن را داشت.او تلاش می کرد تا تمام رفتار و برخوردش مطابق دستورات دین باشد☝️ 📚