مادرم موقع #خواستگاری براش شرط گذاشته بودکه این دختر #صبح که ازخواب بلند میشه باید یه لیوان شیر و قهوه #جلوش بذاری و...
زندگی با این دختر برات سخته
خدا میدونه تاوقتی #شهید شد،با اینکه خودش قهوه نمیخورد #همیشه برای من قهوه درست میکرد
میگفتم:چرا این کارو میکنی؟راضی به #زحمتت نیستم
میگفت:به مادرم قول دادم که این کارها را انجام بدم
#عشق و #محبتهاش به زندگیمون رنگ #خدایی داده بود
#شهید_مصطفی_چمران