روضه مادر... خیر با اولاد شر درگیر شد آه با سیل شرر درگیر شد 🔥 کم کم آوردند هیزم پشت در خانه با موج خطر درگیر شد... ساقه ی گل زیر پا افتاد، آه 🥀 یاس حیدر با تبر درگیر شد آتش بیداد بالا رفت و بعد 🔥 شعله ها با موی سر درگیر شد 😭 بازویش با ضربه ی های پشتِ هم سینه اش با میخ در درگیر شد 😭 ناگهان مادر زمین افتاد و بعد ناله هایش با جگر درگیر شد راه بند آمد، نمی دانم چه شد صد نفر با یک نفر درگیر شد😭 کوچه من را تا دل گودال برد لشکری با یک نفر درگیر شد شمر آمد در میان قتلگاه دست او با موی سر درگیر شد😭 خنجری با حنجری درگیر شد خواهری بالای مقتل پیر شد... ای حسین.......🏴 🆔️ @merikhi_venosi