نظریهپراکنی در تردید و ابهام!
نقدی بر شبههافکنیهای اخیر #شهابالدینحائری پیرامون #ولایتفقیه
[ص ۲ از ۵]
🔹امام خمینی(ره) در خلال درسهای ولایت فقیه خود چنین میفرماید:
«روایت حضرت رضا(ع): «لو لم یجعل لهم اِماماً قیّماً حافظاً مستودعاً، لدرست الملّة...» به طور قضیۀ کلی میفرماید: برای مردم امامِ قیّمِ حافظِ امین لازم است. و در.. روایت [دیگر] می فرماید: فقها، أمنای رُسل هستند. از این صغرا و کبرا برمیآید که فقها باید رئیس ملّت باشند تا نگذارند اسلام مندرس شود و احکام آن تعطیل شود. چون فقهای عادل در کشورهای مسلماننشین حکومت نداشته و ولایتشان برقرار نشده، اسلام مندرس گشته و احکام آن تعطیل شده است. فرمایش حضرت رضا(ع) به تحقق پیوسته است. تجربه، صحت آن را بر همه ثابت کرده است.»(ولایت فقیه، ص73)
🔹3-
تعریف حائری از دلیل حسبه صحیح نیست.
🔸حائری نوشته است:
«اموری که در زمان حضور امام معصوم، ایشان متکفّل آنند از قبیل سرپرستی یتیمی که ولیّ و سرپرستی ندارد را امور حِسبه نامند»
🔹نقد:
این تعریف، صحیح نیست. تعریفی که در کتب فقها آمده چنین است:
«هركار نيك كه ميدانيم شارع مقدس، تحقق آن را ميخواهد و راضی به اهمال و بر زمین ماندن آن نیست و متصدي ويژه برای آن تعیین نکرده است»
نگاه کنید به:
خوئی، فقه الشيعة - الاجتهاد و التقليد؛ ص: 260
کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع، ج1، ص540
روشن است با این تعریف، طبق تصریح فقها، همه واجبات کفایی داخل این تعریف است، لذا در ابواب مختلفی از فقه، دلیل حسبه مطرح شده است.
یک جستجوی ساده در کتب فقهی در نرم افزار جامع فقه نور، این موضوع را نشان میدهد. برای امور حسبیه مثال به امر به معروف، دفاع از مسلمین و... زده شده است. گاه تعریف آن از این هم وسیعتر بیان شده که مجال ذکر آن نیست.
لذا کسی نگفته همه امور حسبیه به عهده معصوم است و برای انجامش نیاز به اذن ایشان است. یعنی امور حسبیهای وجود دارد که به شکل کفایی بر عهده همگان است و اذن گرفتن از معصوم شرط آن نیست همانند امر به معروف و...
🔸 حائری میگوید حسبه اموری است که در زمان حضور معصوم، امام متکفل آن است و قائلان به ولایت فقیه میگویند فقیه قدر متیقن در زمان غیبت است.
🔹 اگر منظور از آنچه معصوم متکفل آن است، اختیارات امام معصوم است:
اینگونه نیست که کسی بگوید با توجه به دلیل حسبه، ولایت فقیه ثابت بوده و در نتیجه فقیه همه اختیارات معصوم را دارد! زیرا امام دارای اختیارات و متکفل اموری است که فقیه از آن بیبهره است و موارد آن در کتب فقهی مذکور است، مثلا اگر گفته شود طلاق زوجه افراد (مطابق مصلحت و لو اینکه این کار مرتبط به مسائل اجتماعی نباشد) از اختیارات معصوم است، فقیه چنین اختیاری ندارد. (كتاب البيع (للإمام الخميني)؛ ج2، ص 654)
خوب است حائری، منبعی برای تعریف خود ارائه کند. ظاهرا او در این یادداشت، تصور دقیقی از امور حسبیه نداشته است. این بیمعناست که از اصطلاحات فقهی استفاده شود، ولی به شکل دلبخواه معنا شود.
تعریف و فهم دقیق امور حسبیه در چگونگی استفاده از آن تاثیر دارد، بحث از این که رابطه دلیل حسبه با ادله ولایت فقیه چیست و چرا باید به قدر متیقن بسنده کرد، جهاتی است که در این یادداشت در صدد بیانش نیستیم.
🔹4-
تمسک به دلیل حسبه، مخصوص فقیهانی نیست که روایات ولایت فقیه را نپذیرفتهاند.
🔸حائری نوشته است:
«اخیرا اغلب فقهاء قائل به ولایت فقیه نظیر ایات مکارم شیرازی و مرحوم جواد تبریزی و... با توجه به نپذیرفتن ادله عقلی ونقلی آیت الله خمینی بر ولایت فقیه به این دلیل برای وجوب تعیین فقیه برای حکومت بر مردم تمسک جستهاند»
🔹 مستفاد از این جمله آن است که بعد از نپذیرفتن ادله ولایت فقیه که توسط امام مطرح شدهاند، تمسک به ادله حسبیه به میان آمده است، در حالی که:
اولا قائلان به ولایت فقیه نیز به دلیل حسبه، تمسک کردهاند!
لذا امام خمینی(ره) نیز با صرف نظر از ادله ولایت فقیه، از طریق دلیل حسبه اختیارات حکومتی را برای فقها ثابت دانستهاند: فمع الغضّ عن أدلّة الولاية... (كتاب البيع (للإمام الخميني)؛ ج2، ص 665)
ثانیا تمسک به دلیل حسبه در مسئله ولایت فقیه، بعد از نقد ادله ارائه شده توسط امام خمینی نبوده است، بلکه پیش از مراجع متاخر از امام خمینی، توسط فقیهان هم دوره امام، همچون آیت الله خوئی و... نیز بیان شده و همچنین توسط برخی فقها حتی پیش از طرح بحث ولایت فقیه توسط امام خمینی، نیز صورت گرفته است.
ظاهرا جناب حائری به این مساله نیز توجه نداشته و عبارتی غیر دقیق و پرمناقشه بیان کرده است.
البته لازم است جناب حائری منظور از تعبیر «اخیرا و اغلب» را هم توضیح داده و دلیل بیاورد.