هدایت شده از mesaghمیثاق
🕌🏴بسم ربِّ الحسین🏴🕌 این روزها سفیری از طایفه آسمانی ها، از شهر رسول رحمت، به شهر علی علیه السلام که از همه، به ایشان آشناتر و ارادت شان بیشتر! وارد شده است و با استقبال وصف ناپذیری! مواجه و صدای لبیک گویان در بیعت با ایشان، طنین انداز شد. اما این شهر چهره واقعی خود را در متن تاریخ و حجاب زمان، پنهان کرده است! گویا حادثه ای و سنگ محکی، دوباره صفحات تاریخ این شهر کوفیان را ورق خواهد زد و این بار لکّه سیاه ننگی را در صفحات تاریخ از سوی اهل کوفه رقم خواهد خورد و فاجعه ننگین و شومی را بر علیه خاندان نبوّت و ولایت رقم زدند. حالا سفیر کاروان عشق، وارد همین شهر شده است/کوفه شهر هزار چهره است و دستان منافق، حنجرهایشان را تیز خواهند کرد تا از پشت فرود آورند زخم دو چهره ‏گی‏شان را به حضرت مسلم!...به وعده‏ های تو خالیِ این گرگ صفتان اعتمادی نیست، نامه ‏های مهربانی ‏شان در آتش ترس از خلیفه خواهد سوخت... مسلم، برگرد! این مردم نمایِ گرگ صفت، پنجه‏ هایشان را برای خراشیدن، تیز کرده‏اند و دندان‏هایشان را برای دریدن و تو می‏ایستی؛ با تمام استواریت. چشم‏های شهر به خواب می‏روند و صدای گام‏هایت را دیگر کسی نخواهد شنید، کشتزار پنبه بر گوش‏های این نامردمان روئیده است، مسلم برگرد! دیگر کسی دستش را برای بیعت بالا نمی‏آورد که بیعت اینان، از همان اول بیعت نبود و قلب ایمانشان از ترس، همواره لرزان تپیده است. مسلم برگرد! نگاه کن به آسمان کوفه که هاله‏ ای از تزویر، هوای شهر هزاران چهره! اشبح الرجال! را در هم فشرده است، مسلم برگرد! اعتماد نکن به نامه‏ هایی که با مرکب دروغ و قلم ریا نوشته شده‏اند...بوی نفاق از دهان کوفه می‏وزد، این نامه‏ ها به جوهر جهل مقدّس و دین مادّی! کثیف شد، اعتماد نکن به بیعت اینان، که ایمان این مردم، مثل ستونی موریانه خورده است، اعتماد نکن به کمان‏هایی که تیرهایش را به سوی تو هدف رفته است، اعتماد نکن به لبخندهایی که ضجه ‏های کودکان غریبت را دنبال میکنند! اعتماد نکن به کلماتی که مقدمه فاجعه عاشورا را خواهند نوشت، اعتماد نکن که کوفیان که کمر مولی علی علیه السلام را همین ها شکستند! اعتماد نکن به کوفیانی که آنقدر عرصه را به مولی تنگ کردن که از خدا طلب مرگ کرد! مسلم! به شهر زجر علی اعتماد نیست خنجر زپشت می‏زند این قوم گرگ خو  ای طلایه‏ دار قیام خورشید! عروج قاصدک‏وار تو! سر فصل رستاخیزی عظیم است که تاریخ را تا همیشه با خون خورشید، عجین خواهد کرد، اما مسلم باید در کوفه بماند! مسلم باید بماند و پای امر امام زمانش، غریبانه، سر را در راه عاشقی بدهد، باید بماند تا در میان شهر غربت! اولین شهید راه عشق به نام او ثبت شود!... -----------------------------❀○❀-------------------------