آدم‌ها زیاد که صبر کردند و زیاد که خواستند و زیاد که نتوانستند؛ بی‌طاقت و کم‌تحمل می‌شوند و با هر محرک کوچکی به هم می‌ریزند. تاب و تحمل آدمی شبیه به پیمانه‌ای‌ست -در هرکس متفاوت- که گاهی جویبار را در خود جای می‌دهد چرا که هنوز لبریز نشده، اما امان از وقتی که ظرفیتش تکمیل شد؛ به قطره‌‌ی کوچکی سرریز می‌شود و به تکانی، ترک بر می‌دارد و از هم می‌پاشد. آدمی که هنوز به مرحله‌ی بی‌طاقتی نرسیده را می‌توان به مدارا و سکوت دعوت کرد اما آدمی که انتهای تمام راه‌ها را دیده و تمام مسیرها را رفته و به نتایج قابل قبولی نرسیده، شبیه به آتشفشان آماده‌ای در انتظار کوچکترین لرزش و تلنگر است تا فوران کند و رنج‌های خارج از آستانه‌ی تحملش را بیرون بریزد و آرام شود. آدم‌ها زیاد صبر می‌کنند و زیاد نادیده می‌گیرند و زیاد محافظه‌کاری می‌کنند؛ اما از یک‌جایی، تمام خشم‌های مدفون شده و انتظارات و آرزوهای ناکام، شبیه به زخم عمیق و کهنه‌ای سر باز می‌کنند و رنجِ تمامِ آسیب‌های ابراز نشده، یکباره روی روان آدمی آوار می‌شود. دنبال دلیلِ حالِ افتضاح آدم‌ها نباشید؛ یک چیزهایی را نمی‌توان توضیح داد. 🅰️ t.me/mesbah_family103 🅱️ eitaa.com/mesbah_family103