خدا مرا دوست داشت که تو مامان من شدی... خدا مرا دوست داشت که وقتی داشت انتخاب می‌کرد کدام مامان مال کدام بچه باشد، تو را برای من انتخاب کرد. خدا مرا دوست داشت که گذاشت توی وجود تو قد بکشم، دور خودم پیله بتنَم و پروانه شوم. اصلا تو باید مامان من می‌شدی تا پرواز را بلد باشم، تا یک لبخندت دنیای من را زیر و رو کند، تا هر زمانی که دلم گرفت بغلم کنی، که بگویم؛ "کاش می‌شد برگردم توی دلت مامان، دنیا اصلا قشنگ نیست" و تو پیشانی‌ام را ببوسی و بگویی، "دنیا نمی‌تواند قشنگ نباشد وقتی حداقل یک نفر شبیه به تو توی آن هست"... نه مامان! دنیا نمی‌تواند قشنگ نباشد وقتی کلی مامان خوب شبیه به تو توی آن هست، اما تو با همه‌ی آن‌ها فرق داری، چون مامان منی... 🅰️ t.me/mesbah_family103 🅱️ eitaa.com/mesbah_family103