🔴 ملائکی که برای شهادت او رضایت پدر را می‌خواستند 🔹شهید محمدحسن کاظمینی چند روزی قبل از شهادتش به ماجرای پروازش به عالم بالا اشاره کرده است، پروازی که به خاطر راضی نبودن پدرش ناتمام مانده بود. وی در دورانی که به‌علت جراحات شدید در بیمارستان بستری و مورد عمل پزشکان قرار گرفته بود در عالم رویا دیده بود که هر دو برادرش در بهشت منتظرش هستند، فهمید که شهید شده‌اند. چون قبلاً به آن‌ها گفته بودند که اسیر هستند. خواست وارد بهشت شود که ملائک گفتند: این شهید را برگردانید، پدرش راضی به شهادت او نیست. تا این حرف را زدند، یک‌باره روح به جسمش برگشت. 🔹کاظمینی در ادامه می‌گوید: " حالا هم فقط آمده‌ام رضایت پدرم را جلب کنم و برگردم". روز بعد پدرش حاج‌عبدالخالق به ملاقات او آمد، وقتی پدر و پسر خلوت کردند، از پدرش پرسید: " شما راضی به شهادت من نیستی؟ پدر خیلی قاطع گفت: خیر. محمدحسن گفت: مگه من چه فرقی با برادرهایم دارم آنها الان در بهشت هستند و من اینجا". 🔹پدر محمدحسن در جواب پسرش می‌گوید: " آن‌ها شاید اسیر باشند و برگردند اما مهم این است که آنها مجرد بودند و تو زن و بچه داری. من در این سن نمی‌توانم فرزندان کوچک تو را سرپرستی کنم." در نهایت با صحبت‌های محمدحسن، پدرش رضایت می‌دهد که مجدد به جبهه برگردد. وی پس از مرخصی از بیمارستان بلافاصله راهی جبهه شد و مدتی بعد به شهادت رسید. 🅰️ t.me/mesbah_family103 🅱️ eitaa.com/mesbah_family103