هدایت شده از مصباح الصادقین
🔘 « آداب مراقبه » 📓 « تذکرة المتقین » آیت الله حاج شیخ محمد بهاری رضوان الله تعالی علیه ⏪ ( صفحه ۱ ) ⬅️ الاول: ترک المعاصی و هذا هو الذی بنی علیه قوام التقوی و اسس علیه اساس الآخرة و الاولی و ما تقرب المتقربون بشئ اعلی و افضل منه ▫️از اینجاست که حضرت موسی (ع) از حضرت خضر سؤال می‌ کند که چه کرده‌ ای که من مامور شده‌ ام از تو تعلم کنم؟ به چه چیز به این مرتبه رسیدی؟ فرمود: ▫️« بترک المعصیة » ☑️ پس این را باید انسان بزرگ بداند و نتیجه‌ ی آن هم بزرگست ▫️حقیقتا چقدر قبیح است از بنده‌ ی ذلیل که آناً فآناً مستغرق نعم الهی بوده باشد در محضر مقدس او به مفاد قوله: مع کل شئ لا بمقارنة و غیر کل شئ لا بمزایلة و اینما کنتم فهو معکم ☑️ معهذا پرده‌ ی حیا را از روی خود بردارد و از روی جرأت و جلافت مرتکب به مناهی حضرت ملک الملوک گردد « ما اشنعه و ما اجفاه » ▫️الحق سزاوار است که همچنین شخصی در سیاستخانه‌ ی جبار السموات و الارضین محبوس بماند ابد الآبدین مگر اینکه توبه کند، و دامن رحمت واسعه او را فراگیرد ⬅️ الثانی: الاشتغال بالطاعات ای طاعة کانت بعد الفرایض ▫️لیکن بشرط الحضور که روح عبادت حضور قلب است که بی آن قلب زنده نخواهد بود ▫️بلکه گفته شده که: عبادت بی‌حضور « یورث قساوة القلب » اگر از اهل ذکر باشد خوبست اوائل امر ذکرش استغفار باشد و در اواسط ذکر یونسیه یعنی: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین و در اواخر کلمه‌ ی طیبه‌ ی: «لا اله الا الله» بشرط الاستمرار مضافا علی الحضور ⬅️ الثالث: « المراقبة » یعنی غافل از حضور حضرت حق جل شانه نباشد و هذا هو السنام الاعظم و الرافع الی مقام المقربین و من کان طالبا للمحبة و المعرفة فلیتمسک بهذا الحبل المتین ▫️و الی هذا یشیر قوله صلّی الله علیه و آله: ▫️اعبد الله کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یریک ☑️ پس همواره باید حالش چنین باشد در باطن که گویا در خدمت مولای خود ایستاده و او ملتفت به این است و در این خبر شریف نکته‌ ای هست و آن این است که: ▫️ملخص فقره گویا اشاره به این باشد که در مقام عبادت لازم نیست که انسان تصور خدای خود بکند یا بداند که او چیست تا محتاج به واسطه شود از مخلوقات، چنانکه بعضی از جهال صوفیه می‌گویند ▫️بلکه همین قدر بداند که او جل شأنه حاضر است و ناظر همیشه بس است از برای توجه به او و ان لم یعلم انه ما هو و کیف هو ▫️فتامل فانه دقیق نافع ⬅️ الرابع: « الحزن الدائم » ▫️یا از ترس عذاب اگر از صالحین است و یا از کثرت اشتیاق اگر از محبین است ▫️چه اینکه به محض انقطاع رشته‌ ی حزن از قلب فیوضات معنویه منقطع گردد و من هنا حکی عن لسان حال التقوی انه قال: انی لا اسکن الا فی قلب محزون شاهد بر مدعا قوله تعالی: ▫️انا عند المنکسرة قلوبهم ☑️ پس بدان ای عزیز من اینکه هرچه بر قلب انسان وارد آید از قبیل محسنات چه حزن باشد چه فکر باشد چه علم باشد چه حکمت باشد، چه غیر اینها آن مثل میهمانی است بر شخص وارد شده اگر قیام به وظیفه‌ ی مهمانداری و اکرام ضیف نمودی، و جای او را پاکیزه از لوث کثافات و خس و خاشاک و دفع موذیات و غیره کردی به کمال اعتنا بر او باز آن مهمان میل کند به آن خانه وارد شود و الا اگر اذیتش کردی دیگر مشکل است ☑️ اگر حال داری در آن حال باید قدر آن حال را بدانی و ضایعش نکنی و الا بعد از زائل شدن هیهات دیگر آن را دریابی 💠 @mesbah_sadeghin_ir ⚪️ ادامه دارد ⚪️