▫️ ادامه ی 🔘 « قصه بلوهر و یوذاسف » ⏪  ( صفحه ۳۹ ) 💠 در ذکر تمثیلاتی که مشتمل است بر توضیح عیب های بسیار از دنیا 📚 نقل از کتاب عین الحیات علامه مجلسی رحمت الله علیه ⬅️ گفتند: ای پادشاه آن پیک که از جانب مرگ آمده کدام است که ما او را نمی‌بینیم و او مقدمهٔ مرگ است؟ گفت: اما رسول مرگ این موی سفید است که در میان موهای سیاه ظاهر گردیده و بانگ زوال و فنا در میان جمیع جوارح و اعضا در داده و همه اجابت او نموده‌اند و اما مقدمهٔ مرگ آن ضعف و سستی و شکستگی است که این موی سفید نشانه آن است گفتند: ای پادشاه چرا مملکت خود را باطل می‌کنی و رعیت خود را مهمل و سرگردان می‌گذاری و از وبال و گناه این نمی‌ترسی که این گروه را معطل و ضایع بگذاری؟ مگر نمی‌دانی که بهترین ثوابها به اصلاح آوردن امور خلق است و سر نیکیها و بهترین عبادتها متابعت امت و جماعت است؟ و چگونه نمی‌ترسی که گناهکار باشی و حال آن که در ضایع گردانیدن عامه خلق گناه تو زیاده از آن ثواب است که دراصلاح نفس خود از خدا توقع داری آیا نمی‌دانی که بهترین عبادتها عملی است که دشوارتر است و دشوارترین عملها سیاست رعیت است؟ به درستی که تو ای پادشاه به عدالت در میان رعیت سلوک کرده‌ای و پیوسته به تدبیر صواب خود اصلاح امور ایشان نموده‌ای و به قدر آنچه امور ایشان به صلاح پیوسته تو مستحق مزد و ثواب گردیده‌ای ای پادشاه صلاح این گروه در دست توست و اکنون می‌خواهی که ایشان را بگذاری که فاسد شوند و از فساد ایشان گناه به تو عاید می‌شود زیاده از ثوابی که به سبب اصلاح خود به تنهایی تحصیل می‌نمایی مگر نمی‌دانی ای پادشاه که علما و دانشمندان گفته‌اند که: هر که شخصی را ضایع و فاسد کند موجب فساد نفس خود گردیده و هر که شخصی را به اصلاح آورد موجب صلاح نفس خود شده و کدام فساد از این شامل تر و بیشتر می‌باشد که تو ترک می‌نمایی جمیع این رعیت را که تو پیشوای ایشانی و به در می‌روی از میان این گروهی که تو باعث انتظام امور ایشانی؟ زینهار که از خود میفکن لباس این سلطنت را که وسیلهٔ شرف دنیا و آخرت توست پادشاه گفت که: فهمیدم آنچه گفتید و ادراک کردم آنچه بیان کردید اگر من پادشاهی را در میان شما اختیار کنم برای این که عدالت در میان شما جاری سازم و از خدا مزد طلب نمایم در اصلاح شما و داشتن شما به خیرات و خوبی ها بی اعوان و یاران که با من مهربانی کنند و بی‌ وزرا که بعضی از امور مرا متکفل شوند و ایشان نیز در آن مطلب خیر یار و معاون من باشند گمان ندارم که به تنهایی چنین مطلبی را در میان شما به راه توانم برد و حال آن که همگی شما مایلید به دنیا و راغب گردیده‌اید به شهوت ها و لذت های آن و با این حالِ شما اگر من در میان شما باشم از حال خود ایمن نیستم که مایل گردم به دنیایی که اکنون امید دارم که آن را ترک نمایم و به اهلش واگذارم و فریفتهٔ آن گردم تا هنگامی که ناگاه مرگ در رسد و مرا از تخت پادشاهی به زیر زمین رساند و بعد از جامه‌های حریر و دیبا و لباسهای مطرز به طلا جامهٔ خاک در من پوشاند و به عوض جواهر گرانبها سنگ و کلوخ بر من افشاند و بعد از منازل وسیعه در قبر تنگ ساکن گرداند و بپوشاند به من بعد از خلع لباسِ مکرمت جامهٔ خواری و مذلت پس در آنجا بمانم تنها و بیکس و هیچ یک از شما با من نباشید و مرا از آبادانی به در برید و به محل خرابی و ویرانی تنها بیندازید و بدن مرا به جانوران زمین از مورچه و غیر آن واگذارید که گوشت و پوست مرا بخورند و بدن من تمام کرم و مردار گندیده شود و عزت از من بیگانه و خواری با من یار گردد و دوست‌ترین شما نسبت به من در آن حال کسی باشد که زودتر مرا دفن کند و مرا با کرده‌های بد خود واگذارد و برود و در آن حال به غیر حسرت و ندامت ثمره‌ای بر این دوستان و یاران مترتب نشود و شما پیوسته مرا وعده می‌کردید که دشمنان ضرر رساننده را از من دفع می‌نمایید و اکنون اعتراف می‌نمایید که نفعی از شما به من نمی‌رسد و قادر بر دفع ضرر از من نیستید و چاره‌ای برای من نمی‌دانید پس ای گروه من امروز چارهٔ کار خود می‌کنم چون شما با من مکر کردید و دامهای فریب برای من گسترده بودید و خود را از مکر شما نجات می‌دهم ایشان گفتند که: ای پادشاه نیکوکردار ما آن نیستیم که پیشتر بودیم چنانچه تو آن نیستی که پیشتر بودی آن کسی که تو را از حال بد به حال نیک آورده حال ما را نیز متبدل ساخته و راغب به خیر و خوبی گردانیده پس توبهٔ ما را قبول فرما و خیرخواهی ما را ترک مفرما پادشاه گفت که: تا شما بر سر قول خود هستید من در میان شما می‌باشم و هرگاه برخلاف این وعده عمل نمایید از میان شما بیرون می‌روم ۳۹ 💠 @mesbah_sadeghin_ir ⚪️ ادامه دارد ⚪️