حبیب آقا، نه کافه رفته است، نه کتاب خوانده است و نه سیگار برگ برلب گذاشته وکلاه کج بر سر.
نه با فیلم تایتانیک گریه کرده است و نه ولنتاین میداند چیست.
اما صدیقه خانم که مریض شد، شبها کار میکرد و صبحها به کار خانه میرسید.
در چشمانش خستگی فریاد میزد، خواب یک آرزو بود. اما جلوی بچه ها و صدیقه خانوم ذره ای ضعف بروز نمیداد.
حبیب آقا
#عشق را معنا میکرد، نمایش نمیداد..♥️
|
#عشق_واقعی💞|
³¹³____________________________
🌻||
@meshkaatt313