بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۲۹
نام سوره: انفال
شماره آیه:《۲۹》
#آیه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَ يُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
#ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما (نورانیت درون و) وسیله
تشخیص حق از باطل قرار مى دهد. و گناهانتان را مى پوشاند. و شما را مى آمرزد. و خداوند داراى فضل عظیم است.
#تفسیر_آیه:
در این آیه
چهار نتیجه و ثمره براى تقوا و پرهیزکارى بیان شده است.
نخست، مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر تقوا پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید به شما نورانیت و روشن بینى خاصى مى بخشد که بتوانید حق را از باطل به خوبى تشخیص دهید. (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً).
فُرْقان صیغه مبالغه از ماده
فَرْق است و در اینجا به معناى چیزى است که به خوبى حق را از باطل جدا مى کند.
این جمله کوتاه و پر معنا یکى از مهم ترین مسائل سرنوشت ساز انسان را بیان کرده و آن این که:
در مسیر راهى که انسان به سوى پیروزى ها مى رود، همیشه پرتگاه ها و بیراهه هائى وجود دارد که اگر آنها را به خوبى نبیند و نشناسد و پرهیز نکند چنان سقوط مى کند که اثرى از او باقى نماند.
در این راه مهم ترین مسأله، شناخت حق و باطل، شناخت نیک و بد، شناخت دوست و دشمن، شناخت مفید و زیان بخش، و شناخت عوامل سعادت و یا بدبختى است.
اگر به راستى انسان این حقائق را به خوبى بشناسد رسیدن به مقصد براى او آسان است.
مشکل این است که در بسیارى از این گونه موارد انسان گرفتار اشتباه مى شود، باطل را به جاى حق مى پندارد و دشمن را به جاى دوست انتخاب مى کند، و بیراهه را جاده صاف و مستقیم.
در اینجا دید و درک نیرومندى لازم است و نورانیت و روشن بینى فوق العاده.
آیه فوق مى گوید: این دید و درک، ثمره درخت تقوا است، اما چگونه تقوا، پرهیز از گناه و هوا و هوس هاى سرکش به انسان چنین دید و درکى مى دهد شاید براى بعضى مبهم باشد، اما کمى دقت پیوند میان این دو را روشن مى سازد.
توضیح این که:
اولاً ـ نیروى عقل انسان به قدر کافى براى درک حقایق آماده است، ولى پرده هائى از حرص، طمع، شهوت، خودبینى، حسد و عشق هاى افراطى به مال، همسر، فرزند و جاه و مقام همچون دود سیاهى در مقابل دیده عقل آشکار مى گردد، و یا مانند غبار غلیظى فضاى اطراف را مى پوشاند و پیداست در چنین محیط تاریکى انسان چهره حق و باطل را نمى تواند بنگرد.
اما اگر با آب
تقوا این غبار زدوده شود و این دود سیاه و تاریک از میان برود دیدن چهره حق آسان است.
ثانیاً ـ مى دانیم: هر کمالى در هر جا وجود دارد پرتوى از کمالِ حق است و هر قدر انسان به خدا نزدیک تر شود، پرتو نیرومندترى از آن کمال مطلق در وجود او انعکاس خواهد یافت.
روى این حساب، همه علم و دانش ها از علم و دانش او سرچشمه مى گیرد و هر گاه انسان در پرتو تقوا و پرهیز از گناه و هوا و هوس به او نزدیک تر شود، و قطره وجود خود را به اقیانوس بى کران هستى او پیوند دهد، سهم بیشترى از آن علم و دانش خواهد گرفت.
و به تعبیر دیگر: قلب آدمى همچون آئینه است و وجود هستى پروردگار همچون آفتاب عالم تاب، اگر این آئینه را زنگار هوا و هوس، تیره و تار کند، نورى در آن منعکس نخواهد شد.
اما هنگامى که در پرتو تقوا و پرهیزگارى صیقل داده شود و زنگارها از میان برود نور خیره کننده آن آفتاب پر فروغ در آن منعکس مى گردد و همه جا را روشن مى سازد.
بدین رو در طول تاریخ در حالات مردان و زنان پرهیزکار روشن بینى هائى مشاهده شده که هرگز از طریق علم و دانش معمولى قابل درک نیست.
آنها بسیارى از حوادث را که در لابلاى آشوب هاى اجتماعى ریشه آن ناشناخته بود به خوبى مى شناختند و چهره هاى منفور دشمنان حق را از پشت هزاران پرده فریبنده مى دیدند!
این اثر عجیب تقوا در شناخت واقعى و دید و درک انسان ها در بسیارى از روایات و آیات دیگر نیز آمده است.
ثالثاً ـ از نظر تجزیه و تحلیل عقلى نیز پیوند میان تقوا و درک حقایق قابل فهم است; زیرا مثلاً جوامعى که بر محور هوا و هوس مى گردد و دستگاه هاى تبلیغاتى آنها در مسیر دامن زدن به همین هوى و هوس ها گام بر مى دارد، روزنامه ها مروج فساد مى شوند، رادیوها بلندگوى آلودگى و انحرافات مى گردند، و تلویزیون ها در خدمت هوا و هوسند، در چنین جوامعى تمیز حق از باطل، و خوب از بد، براى غالب مردم بسیار مشکل است.
بنابراین آن بى تقوائى سرچشمه این فقدان تشخیص و یا سوء تشخیص است.