ظهر راهی منبر بودم
خانم میانسال آمد جلو
گفت خادم نجف هستم
دو فرزند من نمازخوان بودند؛ اما بعد از بزرگ شدن همه چیز را ترک کردند
التماس دعا داشت
گفت آرزو دارم ببینم دوباره نماز میخوانند
قول دادم دعا کنم
چون آبرویی ندارم از شما میخوام برای همهٔ جوانانی که راه را گم کردهاند خصوصا این دو جوان دعا کنید
برای هدایت من و امثال من و این دو جوان چند صلوات با حضور قلب هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها عنایت کنید