دختر آرایش کرده ‌در حالی که سگی بغلش بود در صف نذورات ایستاده بود خانمی تذکر داد؛دیگری برآشفت که چرا می خواهید را مصادره کنید ؛درب این دستگاه بر همه باز است ؛حتی و ؛ 👈مادر پیری با صدای لرزان گفت : پس بی خود شد؛ چون یزید ایرادی نداشت ؛ کمی بود؛ بود و