#حــکــایــات نــاب
به یاد دارم در ایام نوجوانی منزلمان محل رفت و آمد فقراء و نیازمندان بود. روزی کفشهای میهمانان را دم درب اتاق جفت کردم. مرحوم پدرم (ره) از من خواست دیگر تا زمانی که او اشاره نکرده است کفشهای هیچ میهمانی را جفت نکنم. در بیان علت گفت: پسرم! نیازمندان و فقراء برخیشان کفشهای مناسبی ندارند پس ممکن است راضی نباشند که صاحبخانه از اسرار آنان باخبر شود و چه بسا احساس شرم هم بکنند، پس کفشهایشان را جفت نکنیم از ما راضیتر هستند.
🛖گاهی به منزل برخی فقراء که میرفتیم حتی نزدیک صبح هم که بود وقتی مینشستند پدرم طلب آب خنک میکردند. برای من سؤال بود پدرم اصلا آبخور نبودند، پس این کارشان حکمتی داشت. فهمیدم علت این بود که برخی نیازمندان که احتمال میدادند حتی قند و چای هم در خانه نداشته باشند برای اینکه چای درست نکنند و شرمنده نباشند پدرم آب طلب میکردند تا بر آنان نشان دهد که واقعا میل صرف چای ندارد.
https://eitaa.com/mhfstjjg
کــانــال عــشــق وآرامش