😅 -تو مترو نشسته بودم بغل دستیم گفت بیخیال داداش، گفتم چی شده مشتی؟ -گفت: داری تو تلگرام با نامزدت دعوا میکنی؟ -بیخیال. گناه داره. اون بالا هم گفته بود دوستت داره اذیتش نکن!! من: 😤😡🤪🤪😁😁😁 😁 -روزى مردی نزد قاضی شهر رفت و گفت: روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند. -هرروز و شب مردان متفاوتى آنجا رفت و آمد دارند -مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست. -قاضی گفت: شکایتت را پیگیر می شوم -فقط کيسه اى بردار براى هر نفر يک سنگ درکيسه انداز، چند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم -مرد رفت و چنين کرد -بعد از چندماه نزد شیخ آمد وگفت: نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است! -قاضی گفت: يک کيسه سنگ را تا کوچه من نتوانى حمل کنی، چگونه ميخواهى با بار سنگين گناه نزد خدا بروى؟ -استغفارکن... -چون آن دو زن، همسر و دختر دانشمندی هستند که وصیت کرد بعد مرگش شاگردانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند!! -اى مرد آنچه در ظاهر ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت!!! -مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یفْضَحْه وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیتِه -هر که لغزش های برادرش را جستجو کند، خداوند لغزش هایش را دنبال می کند، و هر که را خداوند لغزش هایش را دنبال کند، رسوایش می سازد، گر چه در درون خانه اش باشد.. ✨پیامبـر رحمتﷺ 📚كافى، ج 2، ص 355 —————————————————