وزارت بهداشت هنوز نمی داند چگونه تخمین بزند که این سیستم واقعاً چند نفر را باید معالجه کند. آنها فقط می دانند که اگر به همان شکلی که امروز است باقی بماند، هیچ راهی وجود ندارد که بتواند پاسخ دهد. حتی قبل از جنگ، برای گرفتن وقت روانپزشک (در سیستم دولتی یا خصوصی) و همچنین قرار ملاقات با روانشناس در سیستم دولتی ماه ها باید منتظر بود، حتی قبل از ۷ اکتبر نیز کمبود شدیدی در مددکاران اجتماعی وجود داشت. چگونه چنین سیستم عمومی ضعیفی می تواند تقریباً یک شبه رشد کند و هم به همه قربانیان جدید و هم به همه مشکلات ذهنی قبلی که وضعیت بسیاری از آنها در طول جنگ بدتر شده پاسخ دهد؟ خزانه داری درک می کند که تقویت سیستم سلامت روان ضروری است، زیرا آسیب واقعاً ابعاد غیرعادی دارد. اما در این میان مبلغ اختصاص یافته به وزارت بهداشت به عنوان اضافه برای سال 2023 تنها یک میلیارد شکل است که آن هم برای اهداف کاملاً متفاوتی مانند حفاظت و تجهیز در نظر گرفته شده است و کافی نیست. این دقیقاً همان نقطه ای است که رهبری باید اولویت ها را تعیین کند. ما برای سال‌های زیادی از نظام سلامت روان غافل شدیم، زیرا این سیستم به اندازه کافی برای عموم نبود. اکنون کل مردم به آن نیاز دارند، بخشی از آن واقعاً برای زنده ماندن لازم است. دیگر نمی توانید به غفلت ادامه دهید. در هفته هایی که از آغاز جنگ می گذرد، وزارت جنگ به میزان قابل توجهی غرامت نیروهای ذخیره را بهبود بخشیده است. حداقل دستمزد روزانه نیروهای ذخیره ۴۰ درصد افزایش یافت، وزارت جنگ منتظر نشد تا نیروهای ذخیره چیزی مطالبه کنند، به ابتکار خود سریع عمل کرد. این دقیقا همان تغییر نگرشی است که ما در رابطه با سلامت روان و نظام رفاه اجتماعی به آن نیاز داریم. درست است، نام نویسی در یک جنگ شبیه هیچ چیز دیگری نیست. اینها کسانی هستند که آنها را موظف می کنند که همه چیز را رها کنند و بایستند و جان خود را ببخشند. و با این حال، اگر دولت نیز همین تفکر را نسبت به مددکاران اجتماعی نشان دهد و هزینه‌هایی را قبل از درخواست آنها متحمل شده‌اند، پوشش دهد، همه چیز تفاوت خواهد کرد. این سیگنالی به متخصصان خواهد بود که دولت قصد دارد نظام عمومی را بازسازی کند، آن را تقویت کند و تغییری واقعی در ترتیب اولویت ها ایجاد کند.