🌟نبرد مجنون قسمت ۳۹🌟 *زیارت اماکن مقدسه،قسمت۱۰* حین ورود به خیابان بین الحرمین سربازان عراقی هشدار دادن که هیچ اسیری حق ندارد برای مردم دست تکان دهد یا اینکه شعار و صلواتی بفرستد، هر کس مرتکب خطایی شود شدیدا" توی اردوگاه تنبیه خواهد شد. وقتی وارد بین الحرمین شدیم مردم کربلا در پیاده روهای دو طرف خیابان بودند و اجازه ورود به سواره رو را نداشتند، چون تحت کنترل سربازان عراقی بود و اسراء در آن مسیر دسته دسته از حرم امام حسین«ع» بسوی حرم ابوالفضل العباس«ع» درحال پیاده روی بودن. مردم همه ایستاده بودند و به اسراء خیره شده بودند، از نگاهشان معلوم بود که قلبشان با ماست ولی محدودیت ابرازش را دارن، بنظر میرسید آنها هم به نوعی اسیر حزب بعث و دیکتاتور عراق هستند. بین جماعتی که در پیاده روها نظاره گر اسراء بودند پیرزنانی را دیدیم که در حال گریه کردن بودند، لابد بخاطر مظلومیت اسراء گریه میکردند، شایدم فرزندان خودشان در ایران اسیر بودند، پیرزنها اکثرا"مغنعه یا چادر مشکی شان را جلوی صورتشان گرفته بودند و در حال گریه کردن بودن، آنزمان بین الحرمین مسدود و محصور نبود و در آن وسایل نقلیه موتوری رفت آمد میکرد، البته آنروز بخاطر اسراء از چهار جهت خیابان را سربازان مسلح عراقی احاطه کرده بودند و کاملا" اطراف حرم مسدود و حالت امنیتی پیدا کرده بود. مردم کربلا فقط اجازه داشتند از پیاده روها استفاده کنند، اسراء بصورت اتوبوسی تفکیک شده بودند و بشکل گروهانی به ستون پنج و هشت ردیفه و با نظم خاصی دنبال هم بسوی حرم آقا ابوالفضل«ع» درحال پیاده روی بودند، چند نفر از اسراء بدون توجه به هشدارهای سربازان عراقی دائما" برای سلامتی آقا امام زمان «عج» و بر جمال محمد «ص» و خاندانش صلوات میفرستادند، همهٔ اسراء هماهنگ و با صدای غرّا صلوات سر میدادند، مردم کربلا هم ضمن مشایعت هماهنگ با ما صلوات میفرستادند، همین امر باعث شده بود که نیروهای حفاظتی حساس شده و تأکید بر سریع راه رفتن مان داشته باشند. چند درجه دار عراقی خودکار بدست آرم P.W الصاقی در پشت پیراهن اسرائی که در ابتدا شروع به صلوات فرستادن کرده بودن را علامت ضربدر «×» میزدند تا پس از برگشت به اردوگاه در اولین آمارگیری تنبیه شوند. خلاصه با صلواتهای مکرر طول مسیر تقریبا" ۱۵۰ متری بین الحرمین را طی نمودیم و از درب باب الامام حسین«ع» وارد ایوان غربی یا بالاسر حرم آقا ابوالفضل العباس«ع» شدیم، از آنجا وارد ایوان جنوبی یا ایوان طلا شدیم و پس از آمارگیری با همان نظم قبلی وارد مرقد مطهر بزرگ جانباز و علمدار کربلا شده و روبروی ضریح مبارک آقا برای قرائت زیارتنامه ایستادیم، حرم آقا ابوالفضل«ع» هم مثل حرم امام اول و سوم مان تخلیه شده بود و فقط یک نفر از خدام را جهت خواندن زیارتنامه نگه داشته بودند، زیارتنامه طبق معمول خوانده شد و اسراء تکرار کردند، سپس۲۰ دقیقه ای وقت زیارت داده شد، در حرم آقا ابوالفضل«ع» هم تصاویر نحس صدام همچون حرم امام اول و سوم شیعیان بر دیواره های حرم جلب توجه میکرد و لعن قلبی مان را متوجه خودش میکرد. ساعت نزدیک به ۱۴شده بود ولی از عشق آقا و شوق زیارت ائمه«ع» هیچ اسیری حتی فکر ناهار هم نبود تا اینکه... 🍃خاطرات آزاده سرافراز غلامشاه جمیله ای، به قلم خودشان 🔵 ادامه دارد ... @gonbadekabood