﷽ گویند که روزی گنجشکی بر روی درختی نشست و مدتی را استراحت کرد . بعد از گذشت دقایقی گنجشک قصد برخاستن از درخت کرد و به درخت گفت : خودت را محکم بگیر که پرنده‌ای چو من میخواهد از شاخه‌ی تو برخیزد !!!! درخت خنده‌اش گرفت و گفت : آن موقعی که بر روی شاخه‌هایم نشستی ، من متوجه نشستنت نشدم چه رسد به الان که میخواهی بلند شوی . اکنون برخیز و به زندگی‌ات برس ... شاید از خودتان بپرسید که چرا این حکایت را برایتان نقل کردم ؟؟؟ 🔻بخاطر این خبر : پدر (از عناصر خرابکار و اخلالگر امنیتی و رسانه‌ای کشور) در سالگرد اعدام پسرش ، لباس روحانیت را از تن خارج کرد و خود را خلع لباس نمود . نتیجه گیری از این حکایت و این خبر را به خود شما میسپاریم 😅 ✍میلادخورسندی۱۴۰۰/۹/۲۳ ــــــــــ @kh_media ــــــــــ کپی:آزاد✅