مبتلای تو ام و هرچه رعایت کردم به خودم بیشتر از پیش سرایت کردم . در نگاهم خبری نیست به جز چشمانت هرچه در آینه ها دیدم و دقت کردم . باز افکارِ شب تیره به هم ریخته است باز در مورد موهای تو صحبت کردم . در وطن دوست زیاد است ولی دیگر من به همین غربتِ در شهر تو عادت کردم . تا مسیرم به بیابان نگاهت افتاد من به باران و نم و چتر خیانت کردم . نفسم،روح و تنم، حال و هوایم سردست قفل کن پنجره را سخت هوایت کردم . @mimbeygzade