عمو مرتضی عزیز، سلام...🖐🏻
آمدم آخرین نشانیِ شما را بازیابم💡
اما چه بگویم از سکانس پایانی مستند
#شهری_در_آسمان
و آن آخرین جمله ها:
برویم دیگر؛ این قدر این سو و آن سو نمانیم! :)
و هیهات ازین سینک ترین صدا و تصویر دنیا💎👍
نمیدانم در این سی سال، به آن میز موویلای معروف چه گذشته است؛
وقتی شب قدر را پای آن مینشستید و
#احیا میگرفتید!🎥
با مونتاژ برش های حقیقت، چونان آواز فراز های جوشن کبیر...💫
🦋
در تکاپو که پس از این شب، مردمان شهر رنگ روز را ببینند و نه روزمرگی!🥲
و در قنوتِ نوروزیِ فطر، بهقول شما
بعثت دیگر بارهی انسان را تماشا کنند 🌱
در شالودهی نجیب هر قسمت که دل دوربین همپای دل شما باید خون میشد تا تصنع و کلیشه، دامن واقعیات را آلوده نکند❗️
✍🏻آقای سردبیر! پای سخن من راجع به شما چنان در گِل مانده که مگر رمل های فکه دادرسی کنند.
🔹امروز بچه ها خیلی در فکر شما بودند. از صبح که به سوی قتلگاه راه افتادید تا آن ساعت که در هلیکوپتری به سوی تهران روانه شدید و برای واپسین دفعه دور آن نور گشتید، سپس انعکاس آن صدا که :
یادت باشد با ما سخن بگویی دو کوهه...
و نهایتا رفتید که برای همیشه، با ما باشید و وقفِ آیینگی هنر💫
حالا خواستم خبر دهم که در روزهای بهت زدهی قرن بیست و یک، دو کوهه شما را فرامیخواند و میخواهد سخن بگوید:
دقیقا نمیدانم با دو کوهه چه شده اما میدانم
اگر با ما چیزی نشده باشد باید برویم و صدبار از خجالت جان دهیم💔❗️
👈و اگر ذره ای
درد صداقت و بلاغتِ فرهنگ در عقل های نوپایمان باشد دیگر تردید و تعلل، روزنی نزد ما برای خویش نمی یابد.
💠عمو مرتضی...دو کوهه مهر سکوت از لب برگرفته؛شما که زبان آن را خوب میشناسی بیا و بشنو و فقط یک بار دیگر از آن نریشن های همیشگی، به زبان نسل من، بخوان...
🔔
«ای وجدان های نیم خفته! چشم بیداری بگشایید و ای بیداران گوش فرا دهید»🌱
~🦋~~~~~
🔹خدای من! چه دارم میشنوم؟!
یکی از بچه ها داشت روزه اش را با طنین صدایتان باز میکرد...
سایهی شما همواره مستدام است آقاسید؛ سلام ما را به آن یگانهی مقتدر برسانید🖐🏻
✍🏻به قلمِ: ف.ب
~🦋~~~~~
•پایگاه بسیج دانشجویی پردیس شهید باهنر شیراز•
~🦋~~~~~
⚜
@mim_moalem