📌در ادامه‌ی داستان: 💌 عرض کردند: ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم! ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه‌ی سرخ رنگی بسته بندی شده به سوى ما انداخت. آن را گشودیم و در آن شال بافته شده ای را دیدیم! به وسیله آن قسمتِ آسیب دیده کشتى را محکم بستیم... و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم! و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى. حضرت داوود(ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : "پروردگار تو" در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟ سپس هزار دینار را به آن زن داد و فرمود: این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، "آگاهتر" از دیگران است. ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ کانال رسمی دکتر میرباقری 👇 🆔 @mirbagheri_ir