⚡️ امروز نگاه رایج در حوزههای علمیّه این است که تبلیغ در مرتبهی دوّم قرار دارد. مرتبهی اوّل چیزهای دیگر است [مانند] مقامات علمی و امثال اینها؛ «تبلیغ» در مرتبهی دوّم است. ما از این نگاه باید عبور کنیم! تبلیغ، مرتبهی اوّل است.
⚡️ در حوزههای علمیّه از اوّل، از هزار سال پیش، سنّت تبلیغ وجود داشت؛ حالا چه به شکل نگارش، چه به شکل منبر رفتن، چه به شکل شعر گفتن.
🔵 رهبر معظم انقلاب اسلامی:
◀️ امروز نگاه رایج در حوزههای علمیّه این است که تبلیغ در مرتبهی دوّم قرار دارد، مرتبهی اوّل چیزهای دیگر است [مانند] مقامات علمی و امثال اینها؛ «تبلیغ» در مرتبهی دوّم است. ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبهی اوّل است؛ من این را میخواهم عرض بکنم.
◀️ در حوزههای علمیّه از هزار سال پیش، سنّت تبلیغ وجود داشت. البتّه من فرصت نکردم که یک قدری بیشتر فحص کنم و مراجعه [کنم] ــ یعنی وقت نکردم مراجعه کنم ــ آن مقداری که حالا در ذهن من بود، فرض کنید از زمان مثلاً شیخ صدوق، این کتابهای متعدّد شیخ صدوق (رضوان الله علیه) همه تبلیغات است: امالی تبلیغ است، خصال تبلیغ است، عیون اخبار الرّضا تبلیغ است؛ همهی اینها تبلیغات است. فقط هم تبلیغِ مذهب نیست؛ تبلیغِ اخلاق است، تبلیغِ دین است، تبلیغِ توحید است؛ همینهایی که ما باید انجام بدهیم. تعدادی از رسالههای شیخ مفید (رضوان الله علیه) در جواب سؤالات بلاد مختلف ــ که اینها چند سال پیش در کنگرهی شیخ مفید(۱۳) چاپ شد ــ تبلیغات است. شیخ طوسی، در کنار آن فقهِ عمیقِ عریقِ آنچنانی، امالی دارد؛ امالیِ شیخ، تبلیغ است، امالیِ سیّد مرتضیٰ، تبلیغ است. عرض کردم، حالا من مجال نکردم مراجعه کنم ببینم ــ شماها بیشتر وقت دارید و بیشتر حوصله دارید [میتوانید مراجعه کنید] ــ که در قرون بعدی در حوزههای علمیّه تبلیغ چه جوری انجام میگرفته؛ لکن مثلاً در قرون اخیر، مجلسی (رضوان الله علیه) ــ مجلسی آدم باعظمتی است؛ مجلسی را دستِکم نباید گرفت، خیلی آدم باعظمتی است ــ در کنار کتاب بحار و کتب متعدّدی که ایشان در مسئلهی حدیث و تبیین حدیث و بیان حدیث و مانند اینها دارد، مثلاً کتاب حقّالیقین و حیاتالقلوب که کتابهای فارسی [است دارد]؛ اینها برای چیست؟ تبلیغ است دیگر. مرحوم نراقی [هم] کتاب فارسی دارد، بعدها هم البتّه بوده که حالا مواردی در ذهنم هست؛ مثلاً فرض کنید تفسیر منهجالصّادقین(۱۴) و امثال اینها فارسی است؛ فارسی برای کیست؟ فارسی برای علما و فضلا و مانند اینها نیست؛ تبلیغ است برای آحاد مردم؛ یعنی علما به سنّت تبلیغ اهمّیّت میدادند. حالا این را هم که منبر و شکل تبلیغی منبر از کِی بوده، بنده مجال نکردم [ببینم]؛ دلم میخواست اگر بتوانم مراجعه کنم، امّا مثلاً همین ملّاحسین کاشفی سبزواری در قرن نهم و دهم یا مثلاً واعظ قزوینی در قرن دهم ــ که شاعر بزرگی هم هست ــ در ذهن من [اینجور] هست که اینها اهل منبر بودند و میرفتند صحبت میکردند و از آن وقتها این سنّتِ منبر وجود داشته. ملّا حسین کاشفی صاحب روضة الشّهدا است، و ما که روضهخوانی میکنیم، در واقع گرفتهشدهی از کتاب آن بزرگوار است. و همچنین بعداً علمای بزرگی مثل شیخ جعفر شوشتری [اهل منبر بودند]. شیخ جعفر شوشتری معروف به وعظ است؛ ملّا است، فقیه بزرگی است امّا خب اهل منبر بوده؛ که البتّه با شیخ جعفر کاشفالغطاء اشتباه نشود. یا مرحوم حاج آقا رضای همدانی واعظ، ملّای بزرگ ــ که باز با حاج آقا رضای همدانی صاحب مصباح الفقیه اشتباه نشود؛ او کس دیگری است ــ صاحب هدیّة النّملة الی رئیس الملّة، واعظ بوده است. در زمان خود ما مرحوم آمیرزا ابوالحسن قزوینی فیلسوف، که امام در دورهی جوانیاش پیش ایشان یک مقدار فلسفه خوانده بود، ملّای بزرگی بود. ایشان را خود من دیده بودم. در همین مسجد جامع تهران، در یک شبستانی نماز میخواند، منبر میرفت و مردم مینشستند منبر ایشان را گوش میکردند. قبل از ایشان، مرحوم شاهآبادی، استاد امام ــ که خب ما ایشان را درک نکردیم ــ در همین مسجد جامع منبر میرفتند. اینها کسر شأن نمیدانستند منبر رفتن را. در مشهد خود ما، مرحوم حاج میرزا حسین سبزواری، مرحوم حاج آقا حسن قمی منبر میرفتند. یعنی سنّت تبلیغ، حالا چه به شکل نگارش، چه به شکل منبر رفتن، چه به شکل شعر گفتن، در حوزههای علمیّه وجود داشته؛ این اهمّیّت این را نشان میدهد.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53333