یك درخت را در نظر بگیریم، این درخت هر چه بزرگ‌تر می‌شود، شاخه‌های بیشتری پیدا می‌كند؛ اما هر چه عمیق‌تر نگاه می‌كنیم، همۀ این‌ها از یک‌ تنه هستند. ده‌ها شاخه در یک ‌تنه قرار می‌گیرد. حتی آن میوه هم تمام و موادش، از این تنه حركت می‌كند. انسان نیز یك نیرو و یك «من» بیشتر نیست؛ اما هرچه بیشتر باز می‌شود، به صورت‌های متفاوت بروز می‌كند. مثلا اگر قوه بینایی را در نظر بگیریم، صورت‌های مختلف مثل انواع رنگ‌ها، شكل‌ها، انواع چهره‌ها و... را می‌پذیرد؛ اما وقتی به درون برویم، یك حقیقت بیشتر نیست و آن بینایی است. این قوه‌ها مانند قوه هاضمه، قوه تفكر و... همه تبدیل به یک حقیقت می‌شوند که از آن تعبیر به «من» می‌شود و تفاوتی وجود ندارد. وقتی تنۀ درخت رشد کرد و به شاخه‌ها رسید، شاخه‌های این تنه نسبت به هم استقلال و كثرت دارند؛ اما در تنۀ اولیه یک ‌چیز بیشتر نیست. در انسان هم قوه‌ها همه در «من» جمع شده‌اند. وقتی بتوانیم به این مرحله از شکوفایی استعداد برسیم، اگر بتوانیم به «من» برسیم؛ آنگاه آماده درک معارف خواهیم شد. https://eitaa.com/misagh_ba_ghalam