🔴شاخص‌های تدریس نیازمحور 1. پاسخگویی صحیح به سؤالات حاشیه‌ای دانشجویان؛ اساساً استادی توانمند تلقی می‌شود که بتواند افزون بر ارائه کامل و جذاب درس، به سؤالاتی که دانشجویان می‌پرسند، جواب‌های درست و کافی بدهد. منظور از سؤالات حاشیه‌ای، سؤالاتی است که به نوعی با درس ارتباط می‌یابد، هر چند موضوع اصلی، درس نیست. به فرض اگر بحث درباره مهدویت باشد میزان عمر امام عصر(عج) می‌تواند سؤال اصلی و اینکه آیا دانش پزشکی این میزان عمر را تأیید می‌کند یا نه سؤال فرعی و حاشیه‌ای تلقی ‌شود. اما چگونه بدانیم استاد پاسخ صحیح داده است: الف) با قانع شدن مخاطبان می‌توان تا حدودی صحیح بودن پاسخ را حدس زد. وقتی دانشجویان قانع نشوند، یعنی اگر پاسخ صحیح هم که باشد، کافی و کامل نیست. ب) استاد با اذعان و یقین پاسخ دهد؛ نه با عبارتی چون «فکر می‌کنم»، «به گمانم»، «تصورم بر این است که» و ... . ج) پاسخ استاد توأم با سند باشد. البته هیچ یک از این روش‌ها کامل نیست، ولی به نوعی قرینه‌ای برای پاسخ‌گویی صحیح می‌باشد. 2. توجه به مبانی و منشأ اصلی سؤالات؛ گاهی سؤال دانشجو برای یافتن پاسخ و گاه برای بست و توسعه پاسخی‌ است که خود می‌داند. به دنبال پاسخ بودن یا به دنبال توسعه ادراکات و پاسخ‌ها بودن، نوعی نیاز تلقی می‌شود. نیازی اصیل و غیر کاذب است که شایسته برآوردن و پاسخ گفتن باشد. باید دانست که گاه دانشجو با سؤال خود می‌خواهد: • توانایی استاد را در پاسخ دادن ارزیابی نماید. • کلاس را سرگرم کند تا استاد از ادامه تدریس باز بماند. • صرفاً نقش میاندار و طرف بحث را ایفا نماید و به نوعی خود را نشان دهد. • بر سر پاره‌ای از مباحث و مسائل حاشیه‌ای جنجال درست کند. • مشی سیاسی استاد را محک بزند و یا ... . در این موارد پاسخ دادن باید بسیار ظریف و حرفه‌ای و خیلی کوتاه باشد. 3. کاربردی کردن مطالب ارائه شده؛ مثلاً استاد اخلاق می‌خواهد درباره قهر و کینه صحبت کند. اگر بگوید دانشجویان! کینه شما نسبت به یکدیگر حرکت علمی کشور را کند می‌سازد، این می‌شود کاربردی کردن مطلب ارائه شده؛ اما گاه می‌تواند 50 روایت درباره کینه و قهر بخواند و هیچکدام را به زندگی دانشجو ربط ندهد! نیز استاد می‌تواند حوادث تاریخی را به گونه‌ای تبیین کند که دانشجو احساس نیاز به داشتن درک و بصیرت در اوضاع و احوال زمانه و ... پیدا کند. 4. توضیح چرایی و فوائد نیاز محور؛ یعنی استاد هم ضرورت بحث را تبیین کند و هم خروجی و منفعت آن را؛ هم بگوید اگر درس نیاز محورانه ارائه نشود، چه آسیب‌هایی خواهد داشت و اگر ارائه گردد، چه ثمرات و نتایجی را به دنبال خواهد داشت. 5. توضیح روش اجرای طرح؛ در این روش قطعاً دانشجویان با سبک جدیدی از تدریس آشنا خواهند شد. استاد باید بتواند پیرامون ابهامات دانشجویان در مورد نحوه اجرای طرح، توضیحات راهگشا و روشنگرانه‌ای داشته باشد. البته روشن است که این شاخص و شاخص قبلی مربوط به جلسات اولیه است و در جلسات میانی و پایانی ضرورت ندارد که استاد روش اجرا را توضیح دهد یا پیرامون فوائد طرح نیاز محور سخن بگوید. 6. توانمندی استاد در پاسخگویی به ابهامات؛ این شاخص نیز مثل دو شاخص گذشته در جلسات آغازین کاربرد دارد. در هر صورت امتحان و امتیاز برای دانشجویان بسیار اساسی و حساس است و نمی‌توان به دغدغه دانشجویان نسبت به امتحان پایان ترم بی‌تفاوت بود. استاد باید بگوید که مثلاً پاسخ‌های ارائه شده در کلاس می‌تواند منبعی برای امتحان باشد و قطعاً اگر فقط کتاب درس ملاک باشد، تدریس نیاز محورانه‌ای صورت نگرفته است. 7. اجرای صحیح طرح؛ به نظر می‌رسد که استاد باید در گروه‌بندی مشابهت‌هایی را در نظر بگیرد. مثلاً دانشجویان یا به لحاظ رشد تحصیلی یا متناسب سن یا در دسترس بودن یکدیگر و دوری و نزدیکی محل و یا ... گروه‌بندی شوند. هر چند ممکن است خود دانشجویان زودتر به گروه‌بندی اقدام نمایند. فقط کسی نباید خارج از گروه باشد. فرم‌ها و سؤالات نیز به موقع توزیع شود و چگونگی اولویت‌بندی سؤالات تبیین گردد. 8. مدیریت زمان در پاسخ‌دادن به سؤالات طرح شده در هر جلسه؛ سؤالات گاه سطحی است و گاه عمیق؛ گاه در هم تنیده و چند سؤال است و گاه یک سؤال؛ گاه متناسب با موضوع درس است و گاه تناسب چندانی ندارد؛ گاه سؤال شخصی یک نفر است و گاه سؤال کل کلاس؛ گاه سؤال روشن است و گاه مبهم؛ گاه دانشجویان قادر به پاسخگویی آن هستند و گاه خیر و ... . همه اینها نشان می‌دهد که زمان پاسخ‌گویی به تناسب تفاوت سؤالات، متفاوت خواهد بود. سؤال آسان را در دو دقیقه هم می‌توان جواب داد، اما سؤال دشوار نیاز به مطالعه بعدی دارد. سؤال شخصی را باید زودتر جواب داد اما درباره سؤال کل کلاس باید بیشتر تأمل کرد ... . ❗️میز معارف @Mizemaaref