⭕️ نمونه ای از اعتقادات شاعرانه: داستان کُفر آمیز و ساختگی موسی و شبان در مثنوی مولوی
♨️
#مولوی علاوه بر دروغی که در این داستان به خداوند متعال و پیامبر اولوالعزمش بسته است، با ترویج این منطق باطل و نظایر آن که هر کس با زبان و روش اختراعی خودش میتواند خدا را عبادت کند و التزام به دین و پیروی از دستورات فرستادگان الهی و معصومین علیهمالسلام نیازی نیست، جمع کثیری را تاکنون به انحراف کشانده است!
🔹تعجب نکنید اگر بگویم:
شعر، از مهمترین منابع اعتقادی مردم، اعم از عوام و خواص، است ! عموما مردم بیش از اینکه دنبال دلیل عقلی و روایی باشند، در جستجوی بیتی شاعرانه برای اعتقادات و اعمال خود هستند.
از کارشناس های مذهبی رسانه ها گرفته تا بسیاری از خطبای محترم، بعد از ذکر یک مبحث دینی، چند شعر از حافظ و مولوی را چاشنی آن کرده تا به حساب خودشان، سخنشان مستند و مدلل شده باشد!
به همین جهت گاه مشاهده می شود که اعتقادات آن ها نیز شاعرانه است. و توحید در زبان شعر، بهتر از این نمی شود:
تو كجايى تا شوم من چاكرت
تا شپش جويم من از پيراهنت (مولوی-موسی و شبان)
البته عملکرد خواص (روحانیون) خطرناک تر از عوام است زیرا آن ها بعد از مطرح کردن شعر، سعی دارند آن را جاهلانه یا عامدانه به معصومین نسبت داده یا آیات قرآن را با آن تطبیق دهند. چند عالم دینی برایتان نام ببرم که شعر احمد شوقی مصری را به سیدالشهدا علیه السلام نسبت داده اند که می گوید:
قف دون رأیک فی الحیاة مجاهداً . إنّ الحیاة عقیدة و جهاد .
همچنین است ماجرای "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" که در تضاد صریح با روایات لا یوم کیومک یا ابا عبدالله است! اما حتی برخی بزرگان ما با استناد به این شعر، ساعت ها برایمان سخنرانی کرده و کتاب نوشته اند!
این مساله از بزرگترین آفات حوزه دین شناسی است و باید فکری به حال آن کرد.
🔷اما چرا زبان شعر نباید وارد حوزه شریعت شود؟
زبان شعر، زبان غلو و استعاره و بزرگ نمایی است. هرچه این درشت گویی ها و افراط ها بیشتر باشد، شعر شاعر مقبول تر و خود شاعر زبردست تر شمرده می شود. درحالیکه لسان دین و شریعت هیچ گونه مجاز و کنایه و استعاره گویی را بر نمی تابد و یک سر سوزن بالا و پایین کردن عبارات، موجب انحراف اعتقادی و عملی و به تبع، شقاوت اخروی می شود.
زبان شعر در طول تاریخ اسلام، در قبضه صوفیان بوده است به طوری که می تواند آن را لسان اختصاصی صوفیان محسوب کرد. (گرچه شعرای غیر
#صوفی مانند فردوسی هم کم نداریم) علتش هم این است که عارف مدعی چشیدن حقایق و معارف با ابزار شهود است و امر چشیدنی و خیال انگیز را هیچگاه نمی توان در قالب الفاظ و محسوسات درآورد لذا هرچه جملات به تخیل نزدیک تر بوده و از عالم حس بیشتر فاصله پیدا کند، به چشیدنی ها نزدیک تر می شود.🔥
#عرفان #صوفیه