باید زن باشی، تا یاد بگیری، دردهایت را لاک بزنی!... سپیدی تار مویی موذی را ، در حجاب رنگها مخفی و صورت خسته ات را، در نقاب آرایش پنهان کنی آری باید زن بود... نیمی درد و نیمی بازیگر... تا وقتی از تو پرسیدند : حالت چطور است؟ با لبخندی تصنعی بگویی : چون همیشه "عالی"!!!! و شب همبستر کابوسهایت ، پهلو به پهلوی تنهایی، برای آمدن سحر دانه بپاشی... و تو ای"مرد"... . نمیدانم سرباز کدامین جنگی، اما... برای "فتح"باید" زن "باشی... ⠀‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎ ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎