🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌷 ♦️به روایت: مسعود بارزانی به دروازه های اربیل رسیده بود و بیم آن می رفت که شهر عن قریب اشغال شود. پس از حمله داعش، با ها، ترکیه، انگلیس، فرانسه و حتی تماس گرفتم.همه مقامات این کشورها در جواب گفتند که فعلاً هیچ کمکی نمی توانند بکنند.😕 فوراً با مقامات تماس گرفتم و به آنها صریحاً گفتم: "شهر در حال سقوط است! اگر نمی توانید کمکی کنید، ما شهر را تخلیه می‌کنیم" . مقامات ایرانی شماره تماس قاسم سلیمانی را به من دادند و گفتند: " ، نماینده تام الاختیار ما در مبارزه با داعش است". سریع با حاج‌قاسم تماس گرفتم و اوضاع را دقیقاً شرح دادم. ایشان به من گفت: "من فردا، بعد از ، اربیل هستم". گفتم: "فردا دیر است! همین حالا بیایید". گفت:‌ "کاک مسعود، فقط امشب شهر را نگهدار✋". فردا صبح، حاج قاسم در فرودگاه اربیل بود. من به استقبالش رفتم. حاجی با ۵۰ نفر از نیروهای مخصوصش آمده بود.آن‌ها به سرعت به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگ را سازماندهی دوباره کردند. در عرض چند ساعت، ورق به نفع ما برگشت.✌️ در ضمن، کمک‌های تسلیحاتی نیز برای ما رسید.