*•═•••🍃🌸﷽🌸🍃•••═•* (صلی الله علیه واله) ⚡توجه و مطالعه در زوایای گوناگون شخصیت، اعمال، رفتار و زندگی پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)برای ما مسلمانان از اهمیت بسزایی برخوردار است و آثار علمی و عملی فراوان دارد. یکی از مسائل مهم درباره آن حضرت، کارهای خارق العاده و معجزاتی است که به دست آن حضرت و یا برای تأیید ایشان انجام گرفته است. در این باره، نخست چند نکته به عنوان پیش نیاز بحث یادآوری می گردد: ⭐معجزات نوع ششم ⬅️نوع ششم: در معجزات آن حضرت است در مستولى شدن بر شیاطین و جنیان و ایمان آوردن بعضی از ایشان و ما در این جا اکتفا مى کنیم به ذکر چند امر: 🔆محو شدن جنیان بواسطه نام مبارک خداوند ✍دوم: روایت کرده اند که چون حضرت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم به جنگ بنى المصطلق رفت به نزدیک وادى ناهموارى فرود آمدند، چون آخر شب شد جبرئیل نازل شد و خبر داد که طایفه اى از کافران جن در این وادى جاکرده اند و مى خواهند به اصحاب تو ضرر برسانند. 👈پس امیرالمؤمنین علیه السلام را طلبید و فرمود که برو به سوى این وادى و چون دشمنان خدا از جنیان متعرض تو شوند دفع کن ایشان را به آن قوتى که خدا تو را عطا کرده است و متحصن شو از ایشان به نام هاى بزرگوار خدا که تو را به علم آن ها مخصوص گردانیده است و صد نفر از صحابه را با آن حضرت همراه کرد و فرمود که با آن حضرت باشید و آن چه بفرماید اطاعت نمائید؛ پس امیرالمؤمنین علیه السلام متوجه آن وادى شد و چون نزدیک کنار وادى رسید. فرمود: به اصحاب خود که در کنار وادى بایستید و تا شما را رخصت ندهم حرکت نکنید و خود پیش رفت و پناه برد به خدا از شر دشمنان خدا و بهترین نام هاى خدا را یاد کرد و اشاره نمود اصحاب خود را که نزدیک بیائید، چون نزدیک آمدند ایشان را آن جا بازداشت و خود داخل وادى شد، پس باد تندى وزید نزدیک شد که لشکر بر رو درافتند و از ترس قدم هاى ایشان لرزید، پس حضرت فریاد زد که منم على بن ابى طالب علیه السلام و وصى رسول خدا و پسر عم او، اگر خواهید و توانید در برابر من بایستید، پس صورت ها پیدا شد مانند زنگیان و شعله هاى آتش در دست داشتند و اطراف وادى را فرو گرفتند و حضرت پیش مى رفت و تلاوت قرآن مى نمود و شمشیر خود را بجانب راست و چپ حرکت مى داد چون به نزدیک آن ها رسید مانند دود سیاهى شدند و بالا رفتند و ناپیدا شدند پس حضرت، اللّه اکْبَر گفت و از وادى بالا آمد و به نزدیک لشکر ایستاد، چون آثار آن ها برطرف شد صحابه گفتند: چه دیدى یا امیرالمؤمنین؟ ما نزدیک بود از ترس ‍ هلاک شویم و بر تو ترسیدیم. حضرت فرمود: که چون ظاهر شدند من صدا به نام خدا بلند کردم تا ضعیف شدند و رو به ایشان تاختم و پروا از ایشان نکردم و اگر بر هیبت خود مى ماندند همه را هلاک مى کردم، پس خدا کفایت شر ایشان از مسلمانان نمود و باقیمانده ایشان به خدمت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم رفتند که به آن حضرت ایمان بیاورند و از او امان بگیرند و چون جناب امیرالمومنین علیه السلام با اصحاب خود به خدمت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم برگشت و خبر را نقل کرد ⚘حضرت شاد شد و دعاى خیر کرد براى او و فرمود که پیش از تو آمدند آن ها که خدا ایشان را به تو ترسانیده بود و مسلمان شدند و من اسلام ایشان را قبول کردم. 📖(ارشاد) شیخ مفید ۱/۳۳۹ـ۳۴۱، ┄┄┄┅••🌷✻🌷••┅┄┄┄ موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin