ادامه پاسخ بالا👆👆🔻👇👇
خلط مبحث:
حوش بینانه آن است که بگوییم: «شاید وی، نتوانسته است مطلب را برساند، چنان که پس از چهل سال اقامت، تحصیل و تدریس در ایران، میگوید: زبان اصلی من عربی است و شاید نتوانم منظورم را به فارسی درست بیان نمایم»، اما چه عمداً و چه سهواً، خلط مبحث شده است:
1- اگر کسی بگوید: «یا قرآن کریم وحی نیست، یا اگر هست باید اطاعت شود»، معنایش این نیست که دراصل بودن آن تردیدی هست؛ پس اگر عدهای گفتند: «یا اصل نیست و یا ما قدرت فهم کامل آن را نداریم و باید به روایات رجوع نماییم»، معنایش تردید نمودن در اصل بودن این قرآنی که در اختیار داریم نمیباشد؛ بلکه تأکید بر ضرورت فراگیری آن از معلمانش (اهل عصمت علیهم السلام) و جلوگیری از تفسیر به رأی و یا برداشتهای ذوقی، مطابق میل و منطبق با هوای نفس میباشد.
2- اما این که نتیجه گرفته است که «در حوزههای علمیه ما، روایت اصل است و نه قرآن»، هم خطاست، هم دروغ است و هم تهمت و افترایی بزرگ!
تا کنون کدام عالمی، در کدام حوزهای مدعی شده که "روایت اصل است و نه قرآن"؟! در حالی که هر طلبهی پایههای اول حوزه نیز فرا میگیرد که از شروط اولیهی در "صحت حدیث"، انطباق آن با "عقل و وحی" میباشد و اگر احیاناً حدیثی نقل گردد که با "نص" مغایرت داشته باشد، "نص = آیه قرآن کریم" است که اصل است و حجیت دارد و آن بیان از اعتبار حدیثی ساقط میگردد، چنان که پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله فرمودند:
«ما جائَكُم ْ عَنّي مِنَ حديثٍ موافق للحقِّ فأنا قُلْتُهُ و ما أتاكُمْ عَنّي مِنْ حديثٍ لا يُوافِقُ الحقَّ فَلَمْ اقُله و لَنْ اقول الا الحق» (بحارالانوار،ج2،ص188)
ترجمه: اگر حديث و روايتی از من به شما رسيد كه موافق حق بود پس آن حديث را من گفتهام (يعنی صحيح است) اگر موافق حق نبود، آن حديث از من نيست (يعنی جعلی و دروغ است) و من هرگز چيزی نمیگويم مگر حق و موافق حق باشد.
3- نه تنها هر طلبهای، بلکه هر انسان عاقل و مسلمانی میداند که اساساً رجوع ما به پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام، مبتنی بر فرامین خداوند متعال در کلام وحی مبنی بر ضرورت اطاعت و تبعیت از ایشان، برای رسیدن به رشد و فلاح میباشد که "عقل و وحی" مصدق این فرمانهاست.
ج – قرآن کریم که ناگهان از دست پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به دست امام زمان علیه السلام نرسیده است که بگویند: این اصل نیست و آن اصل است یا این ناقص است و آن کامل! بلکه در این فاصله یازده امام معصوم دیگر نیز بودند، اما نه تنها هیچ کدام نفرمودهاند که این قرآن ناقص است، یک جلد از سه جلد است و ...؛ بلکه تصریح نمودهاند که همین کتاب خداست و به آن تأسی و استناد نمودهاند و همین قرآن را تفسیر و تدریس نمودهاند و احکام فقهی را مستند به همین قرآن کریم بیان داشتهاند؛ لذا اکنون نیز فقه [شریعت]، با تحقیق در همین قرآن و نیز استناد به احادیث و روایات معتبر اهل عصمت علیهم السلام که مستند و مستدل به همین قرآن کریم میباشد، استنباط و استخراج میگردد.
د – اساساً قرآن کریم، که کتاب آخرین دین الهی میباشد، تحریف نشدنی است. نص صریح وحی در قرآن کریم و حکم عقل نیز همین معنا را تصریح نموده و متذکر میگردند، چرا که اگر تحریف شود، با اصل هدایت الهی مغایرت خواهد داشت.
ادامه در پست بعدی👇👇👇
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش
http://telegram.me/mobahesegroup
https://eitaa.com/mobahesegroup
http://sapp.ir/mobahesegroup